مگلومین آنتی مونیت چیست؟

مگلومین آنتی مونیت Meglumine Antimonate

مگلومین آنتی مونیت دارویی است که قبل از X-ray و آزمایش های مشابه مصرف می شود و به پزشک کمک می کند که تصاویر گلو، معده و روده شما را بهتر روی فیلم مشاهده کند. این دارو ممکن است طبق تجویز پزشک شما همزمان با دارو های مختلف داخل عروقی مصرف شود. همراه کافه پزشکی باشید

 

تداخلات دارویی مگلومین آنتی مونیت

واکنش حساسیتی شدید ممکن است در افرادی که دارو های بتا بلاکر مصرف می کنند، مخصوصا بیماران مبتلا به آسم، رخ دهد. علاوه بر این، باید در نظر گرفت که بیماران تحت درمان با بتا بلاکر ممکن است به درمان استاندارد واکنش های حساسیت مقاوم باشند.

شیوع واکنش های تاخیری (مانند تب، بثورات پوستی، علائم شبه آنفولانزا، درد مفاصل و خارش) در بیمارانی که اینترلوکین دریافت کرده اند بیشتر است.

 

وجود آسیب کلیوی در بیماران دیابتی یکی از عوامل مستعد کننده اختلال کلیه به دنبال تجویز داروی حاجب است. این دارو ممکن است اسیدوز لاکتیک را در بیمارانی که بیگوانید مصرف می کنند سرعت دهد. برای احتیاط، بیگوانیدها باید ۴۸ ساعت قبل از تزریق ماده حاجب قطع شوند و پس از ارزیابی عملکرد کلیه مجددا شروع شوند.

این دارو ممکن است با برخی تست های تشخیصی تداخل داشته باشد.

به دنبال مصرف داروهای حاجب ید دار، ظرفیت بافت تیروئید برای گرفتن رادیوایزوتوپ جهت تشخیص اختلالات تیروئیدی تا دو هفته کاهش می یابد و حتی در مواردی نیز ممکن است طولانی تر شود.

 

مصرف در بارداری مگلومین آنتی مونیت

مطالعات مواردی از ناقص الخلقه زایی یا مشکلات دیگر جنینی ناشی از تجویز ناخواسته دارو در دوران بارداری را نشان نداده است.

بی خطر بودن محیط کنتراست برای استفاده در بیماران باردار به اندازه کافی اثبات نشده است. حدالامکان از قرار گرفتن در معرض اشعه در دوران بارداری اجتناب کنید. مزایا و معایب درمان باید بررسی شود.

ماده حاجب فقط در مقادیر بسیار کمی وارد شیر مادر می شوند. احتمالا شیردهی بی خطر است.

عوارض جانبی مگلومین آنتی مونیت

عوارض جانبی تهدید کننده حیات یا کشنده ممکن است رخ دهد.

  • تهوع، استفراغ، احساس درد یا گرما
  • واکنش آنافیلاکسی: آنژیوادم، سرفه، خارش، آبریزش بینی، عطسه، کهیر. این واکنش می تواند بدون در نظر گرفتن میزان مصرف و نحوه مصرف دارو رخ دهند. این علائم ممکن است اولین نشانه های شوک اولیه باشد. تجویز دارو باید فورا قطع شود و در صورت نیاز به درمان خاص، از درمان های داخل عروقی استفاده شود.
  • واكنش های شديدی كه نياز به درمان اورژانسی دارند، ممكن است به شكل واكنش گردش خونی همراه با گشاد شدن عروق محيطی و افت فشار خون، تاكيكاردی رفلكسی، بی قراری، گیجی و سيانوز رخ دهد كه احتمالا منجر به کاهش سطح هوشیاری می شود.

 

  • افت فشار خون، برونکوسپاسم و اسپاسم حنجره یا ادم غیر معمول اتفاق می افتد. واکنش های تاخیری متوسط بسیار نادر است.
  • احساس گرما و سردرد به طور شایع گزارش شده است. سو هاضمه، لرز یا تعریق و واکنش های وازوواگال رایج نیستند. در موارد نادری تغییر در دمای بدن و تورم غدد بزاقی امکان پذیر است.

عوارض تنفسی

قطع تنفس، تنگی نفس، دیسترس تنفسی و سرفه شایع است و ایست تنفسی و ادم ریوی واکنش های شایع نیست.

عوارض قلبی عروقی

  • تغییرات ضربان قلب و فشار خون و ریتم قلب
  • در موارد نادری حوادث جدی ترومبوآمبولیک ناشی از انفارکتوس میوکارد گزارش شده است.
  • تهوع و استفراغ
  • سرگیجه، سردرد، اضطراب یا گیجی، فراموشی، مشکل در صحبت کردن، بینایی و شنوایی، تشنج، لرزش

 

موارد منع مصرف مگلومین آنتی مونیت

  • حساسیت به مواد حاجب ید دار
  • تیروتوکسیکوز
  • نارسایی قلبی

 

جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره ۵۴۱۰۹۰۰۰ -۰۲۱ تماس حاصل فرمایید.

آنتی موسکارینیک ها – Antimuscarinics

لیست داروهای آنتی موسکارينيک و موارد مصرف آنها

  • هیوسیامین-Hyoscyamine
  • پروپانتيلين-Propantheline Bromide
  • گلیکوپیرونیوم بروماید-Glycopyrronium Bromide
  • هیوسین-Hyoscine
  • بلادونا پی.بی-Belladonna PB
  • دی سیکلومین-Dicyclomine HCI
  • آتروپین سولفات-Atropine Sulfate Systemic

 

آنتی موسکارینیک

1-هیوسیامین-Hyoscyamine

هشدار! تجويز و تعيين دوز دارو به عهده پزشک می باشد.

 

موارد مصرف هیوسیامین (Hyoscyamine)

هيوسيامين يك آنتي موسكارين داراي آمين نوع 3 با عملكردهاي آتروپين است. ايزومر چپ گرد هيوسيامين قدرتي حدوداً دوبرابر آتروپين دارد در حاليكه ايزومر راست گردفعاليت آنتي موسكاريني ضعيفي دارد. هيوسيامين عمدتاً جهت تسكين حالات مرتبط با اسپاسم‌هاي احشايي كاربرد دارد و همچنين براي تورم غشاء مخاط بيني(رینیت) تجويز مي‌شود و سابقاً در درمان پاركينسون مصرف مي‌شده است.

 

تداخل دارویی هیوسیامین (Hyoscyamine)

عموماً همانند آنچه در مورد داروهاي آنتي موسكاريني گفته شد( رجوع شود به سولفات آتروپين)

 

مقدار مصرف هیوسیامین (Hyoscyamine)

برای اطلاع از مقدار و نحوه مصرف دارو با پزشک مشورت کنید.

 

 

2- پروپانتيلين-Propantheline Bromide

هشدار! تجويز و تعيين دوز دارو به عهده پزشک می باشد.

 

موارد مصرف پروپانتيلين (Propantheline Bromide)

درمان كمكي در زخم گوارشي، سندرم روده تحريك پذير و ساير اختلالات گوارشي؛ براي كاهش حركات دوازدهه طي اعمال تشخيصي راديولوژيك.

 

مکانیسم اثر پروپانتيلين (Propantheline Bromide)

اثر ضد كولينرژيك: پروپانتلين به طور رقابتي فعاليت استيل كولين را در محل اثر اعصاب كولينرژيك مسدود كرده ، حركت دستگاه گوارشي را كاهش داده و از ترشح اسيد معده جلوگيري مي‌كند.

موارد منع مصرف پروپانتيلين (Propantheline Bromide)

گلوكرم با زاويه باريك، انسداد مجراي ادراري، بيماري انسدادي گوارشي، كوليت اولسراتيو شديد، مياستني گراويس، انسداد فلجي روده، آتوني روده يا مگاكولون سمي (ممكن است اين موارد را تشديد كند)، بيماران داراي حساسيت مفرط شناخته شده نسبت به ضد كولينرژيكها، شرايط ناپايدار قلبي در خونريزي حاد.
موارد احتياط: نوروپاتي اعصاب خودكار، پركاري تيروئيد، بيماري شريان كرونر قلب، آريتمي قلبي، نارسايي احتقاني قلب، كوليت اولسراتيو (ممكن است نشانه‌هاي اين اختلالات را تشديد كند)، بيماري كبدي يا كليوي، محيط‌ هاي خيلي گرم يا مرطوب (ممكن است بيمار را مستعد به گرمازدگي كند)، هرني هياتال مربوط به رفلاكس معده به مري.

عوارض جانبی پروپانتيلين (Propantheline Bromide)

اعصاب مركزي: سردرد، بي خوابي، خواب آلودگي، سرگيجه، کانفيوژن يا هيجان (در بيماران سالخورده)، عصبانيت، ضعف.
قلبي ـ عروقي: طپش قلب ، تاكيكاردي.
پوست: كهير، كاهش يا عدم تعريق، ساير تظاهرات پوستي.
دستگاه گوارش: خشكي دهان، از دست دادن حس چشايي، تهوع، يبوست، استفراغ، انسداد فلجي روده، اتساع شكم.
ادراري ـ تناسلي: احتباس ادرار، تأخير در شروع جريان ادرار ، ناتواني جنسي.
ساير عوارض: واكنش آلرژيك.

تداخل دارویی پروپانتيلين (Propantheline Bromide)

مصرف همزمان با ضد اسيدها جذب خوراكي ضد كولينرژيكها را كاهش مي‌دهد. پروپانتلين بايد حداقل به فاصله يك ساعت قبل از ضد اسيدها مصرف شود.
مصرف همزمان با داروهايي كه اثر ضد كولينرژيك دارند، ممكن است موجب بروز مسموميت اضافي شود.
كاهش جذب گوارشي بسياري از داروها (مثل لوودوپا و كتوكونازول) بعد از مصرف ضد كولينرژيكها گزارش شده است.
مصرف همزمان با مكملهاي پتاسيم بايد با احتياط صورت گيرد، زيرا ممكن است احتمال بروز زخمهاي گوارشي ناشي از مصرف پتاسيم افزايش يابد.
پروپانتلين ممكن است جذب آتنولول و در نتيجه اثرات آن را افزايش دهد.
پروپانتلين ممكن است باعث افزايش سطح ديگوكسين شود.

مصرف پروپانتيلين (Propantheline Bromide) در دوران شیردهی

پروپانتلين ممكن است در شير ترشح شده و احتمالاً موجب مسموميت شيرخوار شود. از مصرف اين دارو در دوران شيردهي بايد خودداري كرد. پروپانتلين ممكن است توليد شير را كاهش دهد.

مقدار مصرف پروپانتيلين (Propantheline Bromide)

برای اطلاع از مقدار و نحوه مصرف دارو با پزشک مشورت کنید.

هشدارها در مورد پروپانتيلين (Propantheline Bromide)

علاوه بر ملاحظات مربوط به تمام ضد كولينرژيكها، رعايت موارد زير نيز توصيه مي‌شود:
1 – براي درمان سندرم زولينگر – اليسون ، اين دارو ممكن است با يك داروي مهار كننده گيرنده H2 هيستامين به كار رود.
2 – مقدار مصرف پروپانتلين را مي‌توان تا بروز اثر درماني دارو يا غير قابل تحمل شدن عوارض جانبي آن افزايش داد.

نکات قابل توصیه در مورد پروپانتيلين (Propantheline Bromide)

1 – قرصها را به صورت كامل ببلعيد و از خرد كردن و جويدن آن اجتناب كنيد.
2 – دارو را بايد 30 تا 60 دقيقه قبل از غذا مصرف نمود.
3 – در انجام كار با ماشين آلات و رانندگي بايد احتياط نمود ، زيرا دارو ممكن است اثرات خواب آوري داشته باشد.
4 – در صورت بروز بثورات پوستي ، گر گرفتگي يا درد چشم به پزشك اطلاع دهيد.
مصرف در سالمندان: پروپانتلين در بيماران سالخورده بايد با احتياط تجويز شود. مقدار مصرف كمتر توصيه مي‌شود. افراد سالمند به استئوپروز ناشي از اين دارو در مصرف طولاني مدت حساس ترند.
مصرف در كودكان: مصرف طولاني مدت آدرنوكورتيكوئيدها يا كورتيكوتروپين ممكن است موجب مهار رشد و بلوغ در كودكان و نوجوانان شود.

 

 

3-گلیکوپیرونیوم بروماید-Glycopyrronium Bromide

هشدار! تجويز و تعيين دوز دارو به عهده پزشک می باشد.

 

موارد مصرف گلیکوپیرونیوم بروماید (Glycopyrronium Bromide)

برماید گليكوپيرونيوم يك آنتي موسكارين داراي آمين نوع چهار با آثار محيطي مشابه با آتروپين است. بعد از تجويز عضلاني شروع اثر طي 15 تا 30 دقيقه ظاهر مي‌شود و آثار مهار عصب واگ 2 تا 3 ساعت دوام دارند و آثار ضد ترشح بزاق تا 7 ساعت وجود دارند. در صورت تجويز وريدي شروع فعاليت طي يك دقيقه حاصل مي‌شود. برميدگليكوپيرونيوم همانند آتروپين در اقدامات بيهوشي كاربرد دارد، همچنين در درمان هایپرهيدروزيس(تعريق بيش از اندازه) به شيوه يون بري( وارد ساختن يون‌هاي نمك‌هاي محلول به درون بدن به كمك جريان الكتريكي«iontophoretic » و در درمان كمكي بيماري زخم معده كاربرد دارد.

عوارض جانبی گلیکوپیرونیوم بروماید (Glycopyrronium Bromide)

همانند آنچه در مورد سولفات آتروپين گفته شد.

تداخل دارویی گلیکوپیرونیوم بروماید (Glycopyrronium Bromide)

عموماً همانند آنچه در مورد داروهاي آنتي موسكاريني گفته شد(رجوع شود به سولفات آتروپين)

 

 

4-هیوسین-Hyoscine

هشدار! تجويز و تعيين دوز دارو به عهده پزشک می باشد.

 

موارد مصرف هیوسین (Hyoscine)

كنترل اسپاسم گوارشي يا ادراري ـ تناسلي، قاعدگي دردناك همراه با اسپاسم، اسپاسم حاد، مانند قولنج صفراوي يا كليوي.
توجه: هيوسين در پرتون گاري براي تشخيص افتراقي انسداد و كاهش اسپاسم و درد در پيلوگرافي مصرف مي‌شود. همچنين، اين دارو همراه با ساير روشهاي تشخيصي، مانند آندوسكوپي معده، دوازدهه، در صورت وجود اسپاسم، مصرف مي‌شود.

مکانیسم اثر هیوسین (Hyoscine)

به نظر مي‌رسد اين دارو عمدتاً بر روي عقده‌هاي پاراسمپاتيك داخل ديواره‌اي عضلات صاف ارگانهاي حفرات شكمي و لگن مؤثر است و موجب شل شدن آنها مي‌شود.

موارد منع مصرف هیوسین (Hyoscine)

گلوكوم (احتمال گشاد شدن مردمك چشم وجود دارد).

عوارض جانبی هیوسین (Hyoscine)

دستگاه گوارش: خشكي دهان.
ساير عوارض: كاهش موقت تطابق چشم، تاكيكاردي.

مصرف هیوسین (Hyoscine) در بارداری

FDA طبقه بندی: C.

 

مقدار مصرف هیوسین (Hyoscine)

برای اطلاع از مقدار و نحوه مصرف دارو با پزشک مشورت کنید.

هشدارها در مورد هیوسین (Hyoscine)

1ـ محلول تزريقي هيوسين را مي‌توان با محلولهاي تزريقي دكستروز يا محلول نمكي نرمال رقيق كرد.
2ـ محلول تزريقي اين دارو را مي‌توان با اغلب محلولهاي مايي مواد حاجب مانند دياتريزوات سديم، كه در پرتونگاري مورد استفاده قرار مي‌گيرند مخلوط كرد.

نکات قابل توصیه در مورد هیوسین (Hyoscine)

اين دارو ممكن است موجب بروز خواب آلودگي شود. بنابراين، از انجام فعاليتهايي كه نياز به هوشياري كامل دارند، خودداري كنيد.

 

 

5-بلادونا پی.بی-Belladonna PB

هشدار! تجويز و تعيين دوز دارو به عهده پزشک می باشد.

 

موارد مصرف بلادونا پی.بی (Belladonna PB)

درمان كمكي در سندرم تحريكات روده‌اي (تحريك كولون ، اسپاسم كولون، ‌كوليت مخاطي) و آنتروكوليت حاد.

مکانیسم اثر بلادونا پی.بی (Belladonna PB)

هيوسيامين از طريق مهار رقابتي استيلكولين در محلهاي اثر عصبي كولينرژيك (گيرنده ‌هاي موسكاريني)، موجب كاهش حركت دستگاه گوارش و مهار ترشح اسيد معده مي‌شود.

موارد منع مصرف بلادونا پی.بی (Belladonna PB)

گلوكوم، ‌اختلالات كبدي و كليوي، ‌انسداد مجاري ادرار (از قبيل انسداد گردن مثانه ناشي از هيپرتروفي پروستات)، حساسيت مفرط به هر يك از تركيبات دارو.
موارد احتياط: اين دارو ممكن است ايجاد اعتياد كند. بنابراين، ‌مصرف آن بايد با احتياط همراه باشد.

مصرف بلادونا پی.بی (Belladonna PB) در بارداری

FDA طبقه بندی: D.

 

مقدار مصرف بلادونا پی.بی (Belladonna PB)

برای اطلاع از مقدار و نحوه مصرف دارو با پزشک مشورت کنید.

نکات قابل توصیه در مورد بلادونا پی.بی (Belladonna PB)

1- از آنجا كه اين دارو ايجاد خواب آلودگي مي‌كند، از انجام فعاليتهايي كه نياز به هوشياري كامل دارند، خودداري كنيد.
2- مصرف اين دارو ممكن است موجب خشكي دهان و اشكال در دفع ادرار شود. در صورت پايدار بودن اين عوارض، پزشك را آگاه نماييد.
3- در صورت سريع شدن نبض، تاري ديد و سرگيجه مصرف دارو را قطع كنيد.
4- از مصرف طولاني و مكرر دارو خودداري نماييد.

 

 

6-دی سیکلومین-Dicyclomine HCI

هشدار! تجويز و تعيين دوز دارو به عهده پزشک می باشد.

 

موارد مصرف دی سیکلومین (Dicyclomine HCI)

درمان سندرم روده تحريك‌پذير و ساير اختلالات عملكردي گوارشي

مکانیسم اثر دی سیکلومین (Dicyclomine HCI)

اثر ضد اسپاسم: دي‌سيكلومين اثر مستقيم و غيراختصاصي ضد اسپاسم بر روي عضلات صاف دارد. همچنين، اين دارو تا حدي داراي اثرات بي‌حس كننده موضعي است، كه ممكن است در برطرف كردن اسپاسم دستگاه گوارش و مجاري صفراوي مؤثر باشد.
اثرات آنتيموسكاريني: دارو ايمپالسهاي پاراسمپاتوميمتيك وارده از اعصاب را بلاك مي‌كند و باعث مهار انقباض‌هاي عضلات صاف در نتيجه كاهش فعاليت دستگاه گوارش و همچنين توليد اسيد مي‌شود.

موارد منع مصرف دی سیکلومین (Dicyclomine HCI)

ازوفاژيت ناشي از رفلاكس، ناپايداري هموديناميكي در خونريزي شديد، در خانمهاي شيرده، بيماريهاي انسدادي مجاري ادراري، بيماري انسدادي دستگاه گوارش، كوليتاولسراتيو شديد، مياستني‌گراويس، انسداد فلجي روده، گلوكوم با زاويه باريك (سيكلوپلژي و ميدرياز ناشي از مصرف دارو ممكن است فشار داخل چشم را افزايش دهد)، آتوني روده‌ها يا مگاكولون سمي (اين دارو موجب تشديد اين حالات مي‌شود)، بيماراني كه نسبت به داروهاي ضد كولينرژيك حساسيت مفرط شناخته شده دارند، شيرخواراني كه كمتر از شش ماه سن دارند.
موارد احتياط: نوروپاتي اعصاب خودكار، پركاري تيروئيد، بيماري شريان كرونر قلب، آريتمي قلبي، نارسايي احتقاني قلب يا كوليت اولسراتيو (ممكن است نشانه‌هاي مربوط به اين اختلالات را تشديد كند)، بيماري كبدي يا كليوي (تجمع سمي دارو ممكن است بروز كند)، هايپرپلازي خوش خيم پروستات و فتق‌هياتال.

عوارض جانبی دی سیکلومین (Dicyclomine HCI)

اعصاب مركزي: سردرد ، بي‌خوابي، خواب‌آلودگي، سرگيجه، عصبانيت، فراموشي، ضعف، اغتشاش شعور يا هيجان (در بيماران سالخورده).
قلبي- عروقي: طپش قلب ، تاكيكاردي.
پوست: كهير، فقدان تعريق، تظاهرات پوستي ديگر.
چشم: تاري ديد ، گشاد شدن مردمك چشم، فلج جسم مژگاني، افزايش فشار داخل چشم.
دستگاه گوارش: خشكي دهان، تهوع، يبوست، استفراغ، انسداد فلجي روده، نفخ شكم، سوزش سر دل.
ادراري- تناسلي: احتباس و اشكال در دفع ادرار ، ناتواني جنسي.
ساير عوارض: تب، واکنش آلرژيک.
توجه: در صورت بروز حساسيت مفرط، احتباس ادرار يا علائم شبه كورار، بايد مصرف دارو قطع شود.

تداخل دارویی دی سیکلومین (Dicyclomine HCI)

مصرف همزمان با داروهاي ضد اسيد جذب خوراكي اين دارو را كاهش مي‌دهد. دي‌سيكلومين بايد حداقل يك ساعت قبل از داروهاي ضد اسيد مصرف شود.
داروهايي كه داراي اثرات آنتيكولينرژيكي هستند مانند آمانتادين، آنتي‌هيستامين، داروهاي ضد پاركينسون، ديزوپراميد، پتيدين، فنوتيازين‌ها، كينيدين، ضد افسردگي‌هاي سهحلقه‌‌اي، در مصرف همزمان با ديسيكلومين ممكن است باعث تشديد بروز عوارض آنتي كولينرژيك شوند.
در صورت مصرف همزمان با ساير داروهاي آنتي‌كولينرژيك، ممكن است سميت اضافي ايجاد شود.
كاهش جذب گوارشي بسياري از داروها (مانند لوودوپا يا كتوكونازول) پس از مصرف همزمان با داروهاي آنتي‌كولينرژيك گزارش شده است. برعكس، غلظت سرمي ديگوگسين در صورت مصرف همزمان با آنتي‌كولينرژيك افزايش مي‌يابد.
مصرف همزمان با داروهاي خوراكي مكمل پتاسيم بايد با احتياط همراه باشد، زيرا احتمال بروز زخم گوارشي ناشي از پتاسيم ممكن است افزايش يابد.

مصرف دی سیکلومین (Dicyclomine HCI) در بارداری

FDA طبقه بندی: B.

مصرف دی سیکلومین (Dicyclomine HCI) در دوران شیردهی

دي‌سيكلومين ممكن است در شير ترشح شود. همچنين، اين دارو ممكن است توليد شير را كاهش دهد. مادران شيرده بايد از مصرف اين دارو خودداري كنند.

مقدار مصرف دی سیکلومین (Dicyclomine HCI)

برای اطلاع از مقدار و نحوه مصرف دارو با پزشک مشورت کنید.

هشدارها در مورد دی سیکلومین (Dicyclomine HCI)

علاوه بر ملاحظات مربوط به تمام داروهاي ضد كولينرژيك، رعايت موارد زير نيز توصيه مي‌شود:
1- دي‌سيكلومين را نبايد هرگز از راه تزريق زيرجلدي مصرف كرد.
2- شكل شربت اين دارو را مي‌توان با آب رقيق كرد.
دماي بالاي محيط ممكن است احتمال بروز گرمازدگي را در افرادي كه از ديسيكلومين استفاده مي‌كنند افزايش دهد. در صورتي كه اين عوارض بروز كردند دارو را قطع نماييد.

نکات قابل توصیه در مورد دی سیکلومین (Dicyclomine HCI)

به بيمار بياموزيد كه مي‌تواند شربت ديسيكلومين را با آب رقيق كند.
به بيمار بياموزيد دماي بالاي محيط ممكن است احتمال بروز گرمازدگي را در افرادي كه از دي سيكلومين استفاده مي‌كنند افزايش دهد. در صورت امكان از قرار گرفتن در معرض هواي گرم اجتناب كند و در صورتي كه اين عوارض بروز كردند دارو را قطع نمايد.
به بيمار بياموزيد بروز راش و ساير علائم پوستي را اطلاع دهد.
دارو بهتر است نيم الي يک ساعت قبل از غذا استفاده شود.
مصرف در سالمندان: مصرف دي‌سيكلومين در بيماران سالخورده بايد با احتياط همراه باشد. مقادير مصرف دارو در اين بيماران كمتر است.
مصرف در كودكان: مصرف اين دارو در كودكان كوچكتر از 6 ماه ممنوع است. در كودكان بالاي 6 ماه نيز اين دارو بهتر است با احتياط مصرف شود زيرا ممكن است بروز حملات تشنجي را افزايش دهد.

 

7-آتروپین سولفات-Atropine Sulfate Systemic

هشدار! تجويز و تعيين دوز دارو به عهده پزشک می باشد.

 

موارد مصرف آتروپین سولفات (Atropine Sulfate Systemic)

الف)‌ براديكاردي علامتي، برادي آريتمي (ريتمهاي اتصالي يا فراري) (junctional or escape rhythm).
ب) جلوگيري از ترشحات و انسداد رفلكس‌هاي عصب واگ قبل از جراحي.
پ) پادزهر مسموميت با حشره كش هاي مهاركننده كوليناستراز.
ت) جلوگيري از عوارض موسكاريني داروهاي آنتيكوليناستراز وقتي جهت برگشت عوارض بلوك عصبي ـ عضلاني داروهاي curariform مصرف مي‌شوند.
ث) درمان كوتاه مدت يا جلوگيري از برونكواسپاسم.

مکانیسم اثر آتروپین سولفات (Atropine Sulfate Systemic)

آتروپين به عنوان يك آنتيكولينرژيك (پاراسمپاتوليتيك) با موارد مصرف زياد، هنوز عمده ترين دارو براي درمان برادي آريتمي است. اين دارو با مسدود كردن اثرات استيلكولين بر گره هاي سينوسي ـ دهليزي و دهليزي ـ‌ بطني، سرعت انتقال آنها را تسريع مي كند.
آتروپين سرعت تخليه الكتريكي گره سينوسي را نيز افزايش و زمان عدم پاسخ دهي گره دهليزي ـ بطني را كاهش مي‌دهد. اين تغييرات باعث افزايش سرعت ضربان قلب (دهليزي و بطني) مي‌شود.
آتروپين اثرات متفاوت (و از نظر باليني بي اهميت) بر روي سيستم هيس‌‌ پوركنژ دارد. مقادير كم (كمتر از 5/0 ميلي گرم) و گه گاهي مقادير زيادتر اين دارو، به واكنش متناقض آهسته شدن ضربان قلب منجر مي‌شود ‌كه ممكن است با ضربان سريع تر ادامه يابد.
آتروپين به عنوان يك داروي مسدود كننده گيرنده‌هاي كولينرژيك، اعمال سيستم اعصاب پاراسمپاتيك بر روي برخي غدد (نايژه‌اي، بزاقي، تعريقي) را كاهش مي‌دهد و موجب كم شدن ترشحات اين غدد مي‌شود. آتروپين اثرات كولينرژيك بر روي عنبيه، جسم مژگاني و عضلات صاف نايژه‌ها و روده را كاهش مي‌دهد.
آتروپين به عنوان پادزهر مسموميت با مهاركننده‌هاي كوليناستراز، اثرات مقلد كولين اين حشره كشها را مهار مي‌كند.

موارد منع مصرف آتروپین سولفات (Atropine Sulfate Systemic)

حساسيت به آتروپين، ‌گلوكوم زاويه بسته، چسبندگي عدسي و عنبيه، تاكيكاردي، بيماريهاي انسدادي دستگاه گوارش، ايلئوس، آتوني روده در افراد مسن يا بيماران ناتوان ، كوليت اولسروز شديد، مگاكولون سمي ناشي از كوليت اولسراتيو، بيماريهاي كبدي، اوروپاتي انسدادي، بيماريهاي كليوي، مياسنتي گراويس (مگر در درمان عوارض جانبي ناشي از مهاركننده‌هاي كوليناستراز)، آسم، تيروتوكسيكوز، Mobitz تيپ II.

موارد احتياط: در كودكان با فلج اسپاستيك و بيماران مسن با احتياط به كار رود. دوزهاي پايين به صورت پارادوكسيكال باعث كاهش ضربان قلب مي شوند. بعضي از فرآورده‌ها حاوي متا بيسولفيت بوده كه باعث واكنش هاي آلرژيك مي شود. در صورت مصرف استنشاقي مكرر بخصوص در افراد مسن، دارو تجمع مي يابد. دفع حرارت از بدن را بخصوص در آب و هواي گرم مختل مي كند. در بيماران با نوروپاتي اتونوم ، هيپرپلازي پروستات، هيپرتيروئيديسم، CHF، آريتمي قلبي، بيماريهاي مزمن ريوي، بيماريهاي دستگاه صفراوي با احتياط مصرف شود. افراد مسن داروهاي آنتيكولينرژيك را به خوبي تحمل نمي‌كنند و بهتر است در اين گروه از افراد استفاده نشود. امروزه موارد مصرف آتروپين محدود به درمان برادي آريتمي يا مصارف قبل از جراحي است.

عوارض جانبی آتروپین سولفات (Atropine Sulfate Systemic)

اعصاب مركزي: سردرد ، بي قراري، آتاكسي، عدم درك مكان و زمان، توهم، هذيان، اغما، بي خوابي، سرگيجه، هيجان، آشفتگي، اغتشاش شعور (بخصوص در افراد سالخورده).
قلبي ـ‌ عروقي: تاكيكاردي بعد از دوزهاي بالا ، طپش قلب ، ‌آنژين صدري، براديكاردي بعد از دوزهاي پايين.
پوست: برافروختگي و گرم شدن پوست.
چشم: ترس از نور (با مصرف مقدار يك ميلي گرم)، تاري ديد، گشادي مردمك چشم (با مصرف مقدار دو ميلي گرم)، افزايش فشار داخل چشم.
دستگاه گوارش: خشكي دهان، تشنگي، يبوست، تهوع، استفراغ.
ادراري ـ‌ تناسلي: احتباس ادرار، ناتواني جنسي.
خون: لكوسيتوز.
ساير عوارض: واكنشهاي آلرژيك شديد مثل آنافيلاكسي و كهير.

تداخل دارویی آتروپین سولفات (Atropine Sulfate Systemic)

مصرف همزمان با ساير داروهاي آنتيكولينرژيك يا داروهاي داراي اثرات آنتيكولينرژيك، باعث بروز اثرات اضافي مي‌شود.
آمانتادين باعث تشديد عوارض آنتيكولينرژيك مي‌شود. با احتياط استفاده شوند.

مصرف آتروپین سولفات (Atropine Sulfate Systemic) در بارداری

FDA طبقه بندی: C.

مصرف آتروپین سولفات (Atropine Sulfate Systemic) در دوران شیردهی

این دارو در شیر ترشح میشود ، با احتیاط مصرف شود.

مقدار مصرف آتروپین سولفات (Atropine Sulfate Systemic)

برای اطلاع از مقدار و نحوه مصرف دارو با پزشک مشورت کنید.

هشدارها در مورد آتروپین سولفات (Atropine Sulfate Systemic)

1- در صورت وجود اختلال قلبي، بيمار را بايد از نظر بروز تاكيكاردي تحت نظر داشت.
2- تزريق وريدي آتروپين ممكن است ابتدا موجب واكنش متناقض براديكاردي شود كه معمولاً طي 2 دقيقه رفع مي‌شود.
3- مقدار مصرف مايعات و ميزان دفع آنها در روز بايد پيگيري شود. آتروپين ممكن است موجب احتباس ادرار يا اشكال در دفع ادرار شود. در صورت امكان، بيمار قبل از مصرف دارو ادرار كند.
4- مصرف مقادير زياد اين دارو ممكن است موجب افزايش درجه حرارت بدن، احتباس ادرار و اثر بر سيستم اعصاب مركزي، از جمله توهم و اغتشاش شعور (هذيان ناشي از اثرات آنتيكولينرژيك) شود. ساير داروهاي آنتيكولينرژيك ممكن است انسداد عصب واگ را افزايش دهند.
5 – شدت عوارض جانبي با مقدار مصرف دارو تغيير مي‌كند.
6- با نوراپي نفرين بيتارارتارات و بيکربنات ناسازگار مي‌ باشد. همزمان با هم به کار نروند.

 

 

جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره ۵۴۱۰۹۰۰۰ -۰۲۱ تماس حاصل فرمایید.

داروهای ضد افسردگی Antidepressants (فواید و عوارض)

داروهای ضد افسردگی

Prozac پس از انتشار در سال 1988، افسردگی را تغییر داد. با هدف قرار دادن سیستم سروتونین مغز، این دارو عوارض جانبی کمتری نسبت به نسل های قبلی داروهای ضد افسردگی ایجاد کرد. تا سال 1994، بیش از 6 میلیون آمریکایی پروزاک تجویز کرده بودند.

شرکت داروسازی الی لیلی در مورد یافتن ترکیباتی که می توانند سیستم سروتونین مغز را هدف قرار دهند، دست به اقدام زد. و در سال 1974، دانشمندان گزارش دادند که فلوکستین، ترکیبی که مانع از حذف سروتونین – و تنها سروتونین – از سیناپس ها می شود، می تواند موثر واقع شود.

FDA پس از گذشت بیش از یک دهه کارآزمایی بالینی، فلوکستین را برای درمان افسردگی در سال 1987 تصویب کرد. بازاریابی در سال 1988 با نام تجاری Prozac آغاز شد. فلوكستين اولين كلاس از داروهای ضد افسردگی به نام مهاركننده های انتخاب مجدد سروتونین انتخابی (SSRIs) بود.

موفقیت این داروعمدتاً به دلیل ایمنی آن صورت گرفته است – با هدف گیری انتخابی سروتونین، عوارض جانبی کمتری نسبت به داروهایی مانند ایمی پرامین ایجاد کرده است و بیماران آن را بهتر تحمل می کنند. اما، در کاهش علائم افسردگی مؤثرتر از این داروها نبود.

 

داروی ضد افسردگی

 

SSRI درمان افسردگی را تغییر داده است. به عنوان مثال، محققان دانشگاه مک گیل دریافتند که کاهش سطح سروتونین باعث نمی شود که بیشتر افراد دچار افسردگی شوند.

از این گذشته، SSRI به سرعت میزان سروتونین در مغز را افزایش می دهد، اما بیماران هفته ها احساس بهتری نمی کنند. اگر تقویت سیگنالینگ سروتونین مهم است، بنابراین بیماران باید فوراً احساس بهتری داشته باشند.

مطالعات تصویربرداری از مغز نشان می دهد كه افراد افسرده دارای هیپوكامپ كوچكتری هستند كه مركز یادگیری و حافظه است. نورونهای موجود در هیپوکامپ کوچک می شوند و اتصالات بین آنها از بین می رود. SSRI این ضایعات را برعکس می کند – آنها پروتئین هایی را تقویت می کنند که به رشد و زنده ماندن سلول های عصبی کمک می کند، سلول های عصبی را برای ایجاد اتصالات جدید و رشد سلول های جدید ترغیب می کنند.

اکنون دانشمندان در تلاشند تا دریابند که آیا می توان این رشد را سریعتر تحریک کرد؟

به نظر می رسد کتامین داروی بیهوشی همین کار را انجام می دهد. کتامین گیرنده گلوتامات، یک اسید آمینه و انتقال دهنده عصبی اصلی تحریک کننده مغز را مسدود می کند. کتامین می تواند خلق و خوی را بهبود بخشد و رشد سیناپس های جدید را طی چند ساعت تحریک کند و اثرات آن تا یک هفته ادامه یابد.

در مارس 2019، FDA یک اسپری بینی مشتق از کتامین را برای افرادی که دارای افسردگی شدید بودند، تصویب کرد.

جان کریستال، رئیس بخش روانپزشکی در دانشگاه ییل و بخشی از تیم تحقیقاتی که برای اولین بار کتامین را در بیماران افسرده بررسی کرد، اظهار می کند “كتامین ممكن است نمونه ای از كل داروهای ضد افسردگی باشد.”

وی بیان می کند، تلاش ها برای کشف زمینه های بیولوژیکی اثرات ضد افسردگی کتامین می تواند روش های درمانی جایگزین را نشان داده و خطوط جدید اکتشاف را باز کند.

 

پژوهشی جدید کارآمدی کتامین در درمان افسردگی در مدل حیوانی را نشان داده است و دو فرضیه در مورد علت افسردگی مطرح می‌کند. این پژوهش که توسط برنارد لوچر، استاد زیست شناسی دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا انجام شده است در نشریه Biological Psychiatry منتشر خواهد شد.

لوچر می گوید: “افسردگی دومین مشکل سلامتی هزینه بر در جهان است. این واقعیت چندان شناخته شده نیست چون نوعی لکه ننگ به آن چسبیده است و افراد دوست ندارند درباره آن صحبت کنند. حدود 17 صد آمریکایی‌ها در نقطه‌ای از زندگی خود تحت درمان افسردگی قرار می‌گیرند اما گزینه‌های درمانی محدود است و یک سوم بیماران به این درمان‌ها پاسخ نمی‌دهند.”

گابا دومین ماده شیمیایی از نظر فراوانی است که سلولهای عصبی مغز برای ارتباط استفاده می کنند. کارکرد اصلی گابا کاهش فعالیت سلول‌های عصبی است. لوچر و همکارانش با القای جهشی در یک ژن که واحدی در یکی از گیرنده‌های گابا را کد‌‌‌‌‌گزاری می‌کند مدلی برای افسردگی در موش‌ها ایجاد کردند. جهش ایجاد شده در گیرنده ذکر شده باعث کاهش در سیگنال دهی گابا در حد 15 تا 20 درصد می‌شود که کاهش سیگنال‌دهی گابا در بیماران افسرده را شبیه سازی می‌کند. موش‌هایی که این جهش را دریافت کردند صفات مرتبط با افسردگی مثل کاهش جستجوی لذت نشان می‌دهند و بعد از درمان با داروهای ضدافسرگی به حالت طبیعی برمی‌گردند.

لوچر می‌گوید: “می‌توانید به گابا مثل ترمزهای ماشین نگاه کنید که کارکرد آن کاهش فعالیت در سلولهای عصبی است. نقطه مقابل آن گلوتامات است؛ ماده‌ی شیمیایی دیگری در مغز که مثل پدال گاز سلولهای عصبی فعالیت می‌کند. وقتی کارکرد گابا در موش‌ها را کاهش دادیم از اینکه سطوح گلوتامات هم کاهش یافت متعجب شدیم. این نتایج نشان می‌دهد که مغز مکانیزم‌هایی برای حفظ تعادل بین ترمز و گاز دارد تا جلوی از کنترل خارج شدن مغز را بگیرد. حالتی که آن را به نام هموستاز می‌شناسیم.”

محققان موش‌ها را با دوزهای کمی از کتامین، یک ضدافسردگی آزمایشی که به شکل موقت یکی از انواع اصلی گیرنده های گلوتامات در سلولهای عصبی را مسدود می کند، درمان کردند. لوچر می گوید: “درمان با کتامین نه تنها رفتار را طبیعی کرد و سطوح گیرنده‌های گلوتامات را به حالت عادی بازگرداند بلکه کارکرد گابا هم ترمیم شد. مهمتر اینکه، اثرات کتامین فقط در موش‌هایی با جهش در گیرنده ها که سیگنال دهی عصبی ناقص داشتند دیده شد و نه در موش های عادی. نتایج ما به این دو فرضیه می‌رسد که افسردگی نتیجه نقص در سیگنال‌دهی گابا یا نتیجه نقص در سیگنال‌دهی گلوتامات است. نشان دادیم که رفتار مشابه افسردگی در موش‌ها هم از کاهش گابا و هم کاهش گلوتامات ناشی می‌شود و هر دو با یک دوز کتامین ترمیم می‌شود.”

محققان برنامه‌ریزی کرده اند تا از این مدل حیوانی برای درک بهتر چگونگی کارکرد کتامین در طراحی جایگزین‌های امن تر استفاده کنند. لوچر می گوید “کتامین نسبت به داروهای ضدافسردگی موجود مزیت‌هایی دارد. سریع عمل می کند و اثرات طولانی مدتی دارد اما در عین حال اعتیاد آور است و می‌تواند باعث ایجاد روانپریشی شود بنابراین امیدواریم از این مدل برای درک بهتر کارکرد شیمیایی-زیستی کتامین استفاده کنیم. پس از این مرحله می‌توانیم طراحی داروهای شبیه کتامین بدون عوارض جانبی ناخواسته را آغاز کنیم.”

 

داروهای افسردگی به طور معمول برای رفع افسردگی در افراد غمگین تجویز می‌شوند اما این قرص‌ها کارکرد و تاثیرات پیچیده‌تری دارند.

داروهای افسردگی به طور معمول برای رفع افسردگی در افراد غمگین تجویز می‌شوند اما این قرص‌ها کارکرد و تاثیرات پیچیده‌تری دارند.

به گزارش سرویس سلامت ایسنا، داروهای افسردگی انواع وسیعی از اختلالات را درمان می کنند و روی هر فرد تاثیرات مختلفی دارند.

افسردگی یکی از رایج‌ترین اختلال‌های روان است که اغلب تشخیص داده نمی شود. طبق بررسی‌های سازمان جهانی بهداشت (WHO) حدود ۳۵۰ میلیون انسان در سراسر دنیا از اختلال افسردگی رنج می برند. همچنین انواع مختلفی از افسردگی و دیگر اختلا‌ل‌های روان مثل اضطراب وجود دارند که اغلب با هم بروز می‌کنند.

علاوه بر تغییرات کوچک در سبک زندگی از قبیل افزایش فعالیت جسمی، بهبود سلامت خواب و رژیم غذایی و تعاملات اجتماعی، روش‌های بالینی درمان افسردگی به طور معمول شامل انواع روان درمانی و البته داروهای افسردگی می‌شود. در صورتی که از افسردگی رنج می‌برید و از داروهای افسردگی مصرف نکرده‌اید جای نگرانی نیست چرا که با مشورت کردن، پزشک یا روانشناس بهترین شیوه فردی درمان این اختلال را به شما توصیه می‌کند.

 

 

در همین زمینه سایت مدیکال دیلی به حقایقی در مورد داروهای افسردگی اشاره کرده که شاید از آن‌ها اطلاع نداشته باشید:

– درمان اختلال روانی همچون درمان بیماری جسمی است: داروهای افسردگی تاثیر فیزیکی و شیمیایی روی مغز و بدن دارند. آن‌ها معمولا برای درمان افسردگی تجویز می‌شوند و روی انتقال دهنده‌های عصبی در مغز همچون «دوپامین»، «سروتونین» و «نوراپی‌نفرین» تاثیر می گذارند. این مواد شیمیایی می‌توانند در مغز توازن خود را از دست بدهند و به بروز افسردگی یا دیگر مشکلات مربوط به سلامت روان کمک کنند که داروهای افسردگی به متوازن شدن آن‌ها منجر می‌شود.

 

– تاثیر این داروها ممکن است چند هفته به طول انجامد: در بیشتر افراد تاثیر داروهای افسردگی مدت سه هفته یا بیشتر زمان می‌برد تا ظاهر شود.

 

– تاثیر داروهای افسردگی در افراد متفاوت است: گاهی اوقات این دارو برای همه افراد تاثیرگذار نیست. یک سوم از بیمارانی که داروهای افسردگی مصرف می‌کنند در بیماری خود روند بهبود را مشاهده می‌کنند، در یک سوم بیماران تاثیرات این داروها محدود است و در یک سوم هیچ تاثیری ظاهر نمی‌شود. همچنین داروهای افسردگی عوارض جانبی بر بدن به جا می‌گذارند که معمول‌ترین آن‌ها شامل افزایش وزن، سندرم متابولیک و افزایش قند خون می‌شود اما نوع عوارض جانبی و شدت آن در افراد متفاوت است.

 

– داروهای افسردگی تنها برای درمان افسردگی تجویز نمی شوند: ممکن است این داروها برای درمان دیگر اختلال‌ها همچون احساس خستگی یا حتی تسکین درد یا میگرن‌های مزمن نیز تجویز شوند. دکتر «نورمان سوسمان» روانپزشک از دانشگاه نیویورک گفت: داروهای ضد افسردگی برای بیماری‌های دیگر همچون اختلال دیسفوریک و اختلال‌های اضطراب از قبیل اختلال وسواس فکری عملی و اختلال ترس کاربرد دارند. همچنین برخی از این داروها برای درمان درد تایید شده‌اند و حتی انواعی از آن‌ها برای ترک سیگار استفاده می‌شوند.

 

– تنها یک نوع داروی افسردگی وجود ندارد: انواع مختلفی از این داروها وجود دارند که تاثیر هر کدام متفاوت است. انتخاب داروی افسردگی صحیح همچون انتخاب لباس مناسب است و برای هر فرد منحصر به خود اوست. گاهی اوقات پیش از انتخاب بهترین گزینه باید انواع مختلف آن امتحان شود.

 

– داروهای افسردگی فرد را شاد نمی کنند: این داروها قرص‌های شادی آور نیستند و تاثیرگذاری آن‌ها زمان بر است.

 

– داروهای افسردگی شخصیت شما را تغییر نمی دهند: این تصور که داروهای افسردگی شخصیت فرد را تغییر می دهند، صحیح نیست. درحالیکه برخی داروهای افسردگی از قبیل بازدارنده‌های بازجذب سروتونین، واکنش به آن چه که شما را شاد یا ناراحت می سازد، کاهش می‌دهد اما شخصیت شما را تغییر نمی دهند.

 

– مصرف داروهای افسردگی به معنای دیوانه بودن نیست: مصرف این داروها به مفهوم دیوانه بودن یا داشتن مشکلات جدی نخواهد بود. این داروها به همه افرادی که از افسردگی شدید رنج می‌برند یا تعادل مواد شیمیایی بدن آن ها تغییر کرده، کمک می کند.

 

 

داروهای باز جذب کننده سروتونین

داروی سروتونین

 

داروهایی نظیر فلوکستین ، فلووکسامین ، سرترالین از جمله داروهایی هستند که در این گروه جای می گیرند و به علت اثر بخشی خوب و عوارض کم در حال حاضر از بهترین قرص های ضد افسردگی به شما می روند. سروتونین نوعی آمینو اسید  است که در سیستم عصبی انسان یافت می شود و در نزد افکار عمومی به عنوان جاری کننده احساس خوب شناخته می شود. سروتونین کارکرد های متفاوتی در سیستم عصبی انسان دارد که تنظیم حالات روحی ، خواب و اشتها از جمله آنها است.

 

داروهای باز جذب کننده سروتونین مانع از دفع سروتونین در مغز می شوند و به این ترتیب باعث افزایش میزان این آمینو اسید در سیستم عصبی می گردند که نتیجه آن بهبود حالات روحی در فرد بیمار است . البته این مکانیسم تنها اختصاص به داروهای باز جذب کننده سروتونین ندارد ، تقریبا تمامی قرص های ضد افسردگی به نوعی بوسیله افزایش میزان سروتونین در مغز باعث کاهش حالات ناخوشایند روحی می شوند. تفاوت عمده در مکانیسمی است که هر کدام از این گروه داروها از آن برای افزایش غلظت سروتونین  استفاده می کنند .

 

مغز انسان از میلیاردها نرون تشکیل شده و ارتباط این نرون ها با یکدیگر به وسیله سیناپس ها برقرار می شود داروهایی که در گروه باز جذب کننده های سروتونین قرار می گیرند مانع از جذب این ماده به وسیله سینا پس ها می شوند. هر چند که این گروه از داروها در حال حاضر از بهترین قرص های ضد افسردگی به شمار می روند و در خط اول مبارزه با افسردگی قرار دارند اما یکی از مهمترین عارضه در این گروه از داروها کاهش میل جنسی است که علی الخصوص در آقایان بیشتر مشاهده می شود . مصرف داروی بوپروپیون می تواند به کاهش این عارضه کمک کند . به طور کلی گروه داروهای باز جذب کننده سروتونین داری کمترین عوارض جانبی در میان داروهای ضد افسردگی هستند.

 

 

جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره ۵۴۱۰۹۰۰۰ -۰۲۱ تماس حاصل فرمایید.

عوارض مصرف آنتی بیوتیک ها چیست؟

عوارض مصرف آنتی بیوتیک ها چیست؟

روزیاتو/ آنتی بیوتیک دارویی است که با متوقف کردن عملکرد باکتری‌ها از پیشرفت عفونت در بدن پیشگیری می‌کند. آنتی بیوتیک این کار را با کشتن یا جلوگیری از تکثیر و بازتولید باکتری‌ها انجام می‌دهد.
معنی لغوی آنتی‌بیوتیک «مخالف زندگی» است یا «زیست کُش». بنابراین هر دارویی که تمامی میکروب‌ها و باکتری‌های بدن را از بین ببرد در دسته آنتی‌بیوتیک‌ها جا می‌گیرد. اما به طور عمومی، پزشکان این دارو را برای کشتن باکتری‌ها تجویز می‌کنند.
آنتی‌بیوتیک‌ها از دو راه طبیعی و ساختگی، از میکروارگانیسم‌هایی همچون قارچ‌ها و باکتری‌ها گرفته می‌شوند و خود برای از بین بردن میکروارگانیسم‌های دیگر یا ممانعت از رشد آن‌ها استفاده می‌شوند.

قبل از اینکه آنتی‌بیوتیک اولین بار در دهه ۱۹۲۰ میلادی کشف شود، مردم حتی به واسطه کوچک‌ترین و ضعیف‌ترین عفونت‌های باکتریال همچون گلودرد میکروبی هم ممکن بود جان خود را از دست بدهند. عمل جراحی در آن دوران یک کار پرخطر محسوب می‌شد.

 

آنتی بیوتیک چیست؟

مطابق آمارهای وزارت بهداشت ایران، مصرف آنتی‌بیوتیک در کشور روند بالایی یافته به‌طوری‌که در بیش از نیمی از نسخه‌های پزشکی که تجویز می‌شود حداقل یک آنتی‌بیوتیک وجود دارد. این در حالیست که از تجویز غیرضروری این داروها توسط پزشکان پرهیز شود.

 

آنتی‌بیوتیک چه قابلیت‌هایی دارد و از عهده چه کارهایی بر نمی‌آید.

بسیاری از باکتری‌های موجود در بدن انسان بی‌خطر هستند. برخی از آنها حتی مفید هم هستند و برای انجام برخی فعالیت‌ها، بدن به آنها نیاز دارد. اما شماری از باکتری می‌توانند سبب بروز عفونت در برخی از اندام‌ها شوند. خوشبختانه آنتی بیوتیک توانایی از بین بردن اغلب این باکتری‌های مضر را دارد.
عفونت‌هایی که به واسطه مصرف صحیح آنتی بیوتیک می‌توان آنها را درمان کرد به شرح زیر هستند:

  • عفونت‌های گوش و عفونت‌های سینویسی
  • عفونت دندان
  • عفونت‌های پوستی
  • مننژیت (آماس سر و نخاع)
  • گلودرد میکروبی
  • عفونت مثانه و کلیه
  • سینه‌پهلو باکتریال
  • سیاه سرفه

 

عوارض مصرف آنتی‎بیوتیک چیست؟

از آنجا که معده انسان مملو از انواع باکتری‌های مفید و مضر است، زمانی که شما تحت درمان عفونت به واسطه آنتی‌بیوتیک هستید این دارو روی سیستم گوارشی بدن تاثیر می‌گذارد. از شایع‌ترین عوارض جانبی مصرف آنتی بیوتیک می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • حالت تهوع
  • استفراغ
  • اسهال
  • هضم نشدن غذا (سوءهاضمه) / نفخ
  • دردهای شکمی
  • از دست دادن اشتها

گاهی ممکن است فرد با نشانه‌های زیر مواجه شود

  • کهیر / جوش‌های ریز روی پوست همراه با خارش شدید
  • سرفه کردن
  • خس‌خس سینه
  • تنگ شدن نفس / گرفتن گلو

 

عوارض آنتی بیوتیک بیشتر متوجه معده و دستگاه گوارش است و منجر به مشکلات زیر می‌شود:

  • حالت تهوع؛
  • استفراغ؛
  • گرفتگی عضلات؛
  • اسهال.

آنتی‌بیوتیک‌هایی مانند سفالوسپورین‌ها، ماکرولیدها، پنی‌سیلین‌ها و فلوروکینولون‌ها نسبت به سایر آنتی‌بیوتیک‌ها مشکلات بیشتری ایجاد می‌کنند.

مصرف آنتی‌بیوتیک‌هایی مانند آموکسی‌سیلین و داکسی‌سایکلین با غذا، امکان وقوع عوارضی چون معده درد را کاهش می‌دهد. البته این رویکرد برای تمام آنتی‌بیوتیک‌ها جواب نمی‌دهد. برخی از انواع آنتی‌بیوتیک‌ها مانند تتراسایکلین باید با معده‌ی خالی مصرف شوند. برای اطمینان از شیوه‌ی مصرف آنتی‌بیوتیک‌ها، حتما با پزشک معالج خود مشورت بفرمایید.

اسهال خفیف، معمولا بعد از قطع مصرف آنتی‌بیوتیک بهبود می‌یابد، اما اسهال شدید، می‌تواند منجر به موارد زیر بشود:

  • درد و گرفتگی عضلات شکم؛
  • تب؛
  • تهوع؛
  • وجود خلط یا خون در مدفوع.

 

مقاومت بدن در مقابل آنتی‌بیوتیک

آنتی‌بیوتیک زمانی ضد باکتری است و ایمنی بدن را تضمین می‌کند که به روش صحیح مصرف شود. اما شاید بد نباشد بدانید که حدوی یک و نیم درصد از آنتی‌بیوتیک‌های مصرفی ضروری نیستند.
سو مصرف این دارو باعث می‌شود تا بدن به آنتی بیوتیک مقاوم شود. باکتری‌ها نیز به مرور به این دارو عادت می‌کنند، در برابرش قد علم می‌کنند و کم‌کم‌ به ابرباکتری یا سوپرباگ تبدیل می‌شوند و آن زمان است که دیگر کاری از دست آنتی‌بیوتیک بر نمی‌آید.
این مساله می‌تواند یک تهدید جدی بشمار برود زیرا اگر بدن به آنتی‌بیوتیک جواب ندهد، دیگر هیچ داروی دیگری برای از بین بردن باکتری‌ها وجود ندارد و آن وقت است که بیمار برای زمان طولانی‌تری با عفونت و بیماری درگیر خواهد بود.

 

بدون تجویز پزشک به هیچ عنوان از آنتی بیوتیک استفاده نکنید.

حتما مراقب تداخل دارویی باشید زیرا برخی از آنتی بیوتیک ها با داروهای دیگر همخوانی ندارند و ممکن است مشکلات زیادی برای فرد به وجود بیاورند. از جمله داروهایی که می‌توانند با آنتی بیوتیک ها تداخل داشته باشند می‌توان به رقیق کننده‌های خون، آنتی‌هیستامین‌ها، ضد اسیدها، داروهای ضد التهاب مانند داروهای بدون نسخه ضد درد، داروهای سوریازیس، داروهای ادرارآور، داروهای ضد قارچ، استروئیدها، داروهای دیابت، شل کننده‌های ماهیچه، داروهای میگرن، و برخی داروهای ضد افسردگی اشاره کرد.
همزمان با مصرف آنتی بیوتیک از داروهای ضدبارداری و مصرف الکل خودداری کنید.

 

جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره ۵۴۱۰۹۰۰۰ -۰۲۱ تماس حاصل فرمایید.

آنتی هیستامین ها دقیقا چه کاری در بدن انجام می دهند

آنتی هیستامین چیست؟‌

هیستامین ماده‌ای شیمیایی است که به‌شکل طبیعی در بدن تولید می‌شود و در سلول‌های آلرژیک نگهداری می‌شود؛ مثلا ماست‌سل (Mast cell) و بازوفیل‌ها. اگر آلرژی داشته باشید، در پاسخ به آلرژن‌ها، از این سلول‌ها هیستامین آزاد می‌شود. هیستامین به دریافت‌کننده‌های هیستامین می‌چسبد. دریافت‌کننده‌های هیستامین نیز در سلول‌های مختلفی از بدن وجود دارند. این فرایند باعث بروز علائم آلرژی مثل عطسه، خارش و سوزش چشم و بینی، کهیر و حتی آنافیلاکسی می‌شود.

آنتی‌ هیستامین ‌ها داروهایی هستند که دریافت‌کننده‌های هیستامین را مسدود می‌کنند؛ به همین دلیل، موجب توقف علائمی می‌شوند که هیستامین‌ها در بدن ایجاد می‌کنند. این علائم عبارت‌اند از عطسه، آبریزش بینی، خارش چشم و تورم گلو.

 

هیستامین یک میانجی مهم در واکنشهای التهابی و واکنشهای آلرژیک فوری می باشد، همچنین این ماده نقش مهمی در ترشح اسید معده دارد و به عنوان میانجی و تنظیم کننده ی عصبی نیز عمل می کند.

هیستامین علاوه بر بافتهای حیوانی در گیاهان نیز یافت می شود و همچنین بخشی از بعضی زهرها و ترشحات نیش حشرات را تشکیل می دهد .

داروهای آنتی هیستامین با خنثی‌کردن عمل هیستامین باعث می شوند که خارش و آبریزش بینی و عطسه‌کردن تسکین یابد. همچنین این داروها علایم مربوط به آلرژی در مناطقی غیر از بینی مثلاً: کهیرها یا دانه های پوستی را بهبود می بخشند.

داروهای آنتی هیستامین را در صورت امکان باید پیش از حمله آلرژی مصرف کرد. داروهای آنتی هیستامین به اشکال مختلف قرص، قطره چشمی، شربت و اسپری بینی وجود دارند. در بسیاری موارد این داروها در دو شکل سریع الاثر و با اثر تدریجی هم وجود دارند.

داروهای آنتی هیستامین به دو گروه قدیمی تر یا نسل اول و جدیدتر یا نسل دوم تقسیم می شوند؛ تفاوت عمده این دو گروه در میزان عارضه جانبی خواب آلودگی است. آنتی هیستامین های نسل دوم بر خلاف نسل اول کمتر این عارضه شایع را به وجود می آورند.

 

رینیت آلرژیک (التهاب مخاط بینی آلرژیک)

انواع جدید آنتی‌هیستامین‌ های خوراکی مثل لووستیریزین، ستیریزین، فکسوفنادین و دزلوراتادین از درمان‌های مؤثر این بیماری هستند. آنتی‌ هیستامین های قدیمی‌تر مثل دیفن‌هیدرامین، کلرفنیرامین و هیدروکسی‌زین هم برای درمان بیماری مؤثر‌ند، ولی عوارض جانبی بیشتری دارند.

آنتی هیستامین‌های خوراکی زمانی تأثیر قابل‌توجهی دارند که در موقع نیاز مصرف شوند؛ یعنی با مصرف این داروها، علائم آلرژی در یک تا دو ساعت بعد از مصرف دارو بهبود می‌یابند.

آنتی هیستامین ها به‌شکل اسپری بینی برای درمان رینیت آلرژیک و آلرژی‌های مرتبط با بینی تجویز می‌شوند. اسپری‌های بینی آنتی هیستامین عبارت‌اند از: آزلاستین و اولوپاتادین.

اسپری‌های بینی کورتیکواستروئید هم معمولا برای درمان آلرژی تجویز می‌شوند.

آلرژی چشمی

آنتی‌هیستامین‌های خوراکی می‌توانند در درمان علائم آلرژی‌های چشمی مؤثر باشند. این داروها به‌شکل قطره‌های چشمی هم وجود دارد از جمله: آزلاستین، امداستین، فنیرامین، کتوتیفن و… .

زمانی که آنتی هیستامین ها مؤثر واقع نشوند، ممکن است از قطره چشمی کورتیکواستروئید برای درمان آلرژی‌های چشمی استفاده شود.

 

آنتی هیستامین

 

این داروها در اشکال متعددی شامل

  • قرص
  • کپسول
  • شربت
  • آمپول و شیاف ساخته می شوند.

استفاده طولانی مدت آنتی هیستامین ها در برخی افراد اثر آنها را کم می کند؛ در این حالت، تغییر آن به نوع دیگری از آنتی هیستامین ها، می تواند کمک کننده باشد. افراد مبتلا به آسم ، آمفیزم ، برونشیت مزمن یا سایر مشکلات تنفسی نباید از آنتی‌هیستامین استفاده کنند، مگر در صورت لزوم و با تجویز پزشک. برخی آنتی هیستامین ها باعث

  • خواب آلودگی
  • گیجی
  • اختلال یا کاهش هوشیاری

افراد می‌شوند. به همین علت افرادی که از این داروها استفاده می‌کنند باید از انجام کارهایی که به هوشیاری کامل نیاز دارد، مانند رانندگی یا کار با ابزارهای مکانیکی خودداری کنند، مگر اینکه نحوه تأثیر دارو بر روی آن ها کاملاً شناخته شده باشد.

آنتی‌هیستامین‌ها می‌توانند با نتایج آزمایش های تشخیص پوستی و خونی تداخل پیدا کنند. پرومتازین می‌تواند با آزمون های حاملگی تداخل کند و قند خون را بالا ببرد. فردی که آنتی هیستامین مصرف می‌کند بایستی قبل از برنامه ریزی جهت آزمایش های تشخیص پزشکی، پزشک مسئول خود را مطلع سازد.

مبتلایان به فنیل کتونوری باید هشیار باشند که برخی از آنتی هیستامین ها محتوی آسپارتام (نوتراسویت) هستند که در بدن تبدیل به فنیل آلانین می شود. فردی که مبتلا به آپنه خواب (دوره هایی که تنفس در طول خواب متوقف می‌شود) است نباید پرومتازین استفاده کند؛ این دارو در بیماران دچار اختلالات تشنجی نیز موجب افزایش تواتر حملات تشنج می شود.

 

مزایای آنتی هیستامین های نسل دوم :

آنتی هیستامین های نسل دوم به دلیل اتصال به گیرنده های H1 محیطی (عدم اتصال به H1 های CNS) دارای مزایای زیرند :
اثرات سداتیو ضعیف، نداشتن اثرات آنتی کولینرژیکی و دفعات مصرف کم.(هرچند اثرات سداتیو یا آنتی کولینرژیکی آنتی هیستامینها گاها مفید بوده و در درمان سایر بیماریها ممکن است بکار روند).

منع مصرف آنتی هیستامین ها :

– حساسیت مفرط به ترکیب خاص یا ترکیبات مشابه

– نوزادان

– مادران شیرده

– افرادی که از S‘MAOI استفاده می کنند.

– مبتلایان به گلوکوم زاویه بسته هایپرتروفی پروستات نشانه دار

– انسداد گردن مثانه

– انسداد Pyloroduodenal (بین دئودنوم و پیلوری)

– بیماران ضعیف ( سیپروهپتادین )

– زخم پپتیک تنگ کننده پیلور

 احتیاطات در مورد مصرف آنتی هیستامین ها :

– مبتلایان به آسم ( به علت غلیظ شدن موکوس )

– مبتلایان به گلوکوم زاویه باز

– مبتلایان به فشار داخل چشمی بالا

– هایپر تیروئیدیسم

– هایپرتانسیون و مبتلایان به بیماریهای قلبی – عروقی

– افراد مبتلا به صرع ( پرومتازین )

– سالمندان

 

قرص آنتی هیستامین را همه ما بخصوص افرادی که دچار حساسیت و آلرژی فصلی می شوند را می شناسند، بعضی وقت ها آلرژی به قدری افراد را کلافه می کند که این قرص را مانند نقل و نبات مصرف می کنند که باید بگوییم این کار بسیار اشتباه است زیرا عوارض قرص آنتی هیستامین میتواند خطرناک باشد. در ادامه مواردی از عوارض قرص آنتی هیستامین را برای شما نوشته ایم که توصیه میکنیم حتماً این مقاله را بخوانید.

عوارض قرص آنتی هیستامین

آنتی‌هیستامین‌ها جزو داروهای کم خطر هستند و مسمومیت اندکی ایجاد می‌کنند چون به سرعت از بدن دفع می‌شوند و عوارض داورهای نسل دوم هم به‌مراتب کمتر است، اما با این حال مصرف زیاد هر دارویی در طولانی‌مدت عوارض و خطرات خود را دارد که به ترتیب اشاره می‌کنیم:

احتمال خواب آلودگی:

به گزارش آکادمی پزشکان آمریکا، آنتی‌هیستامین‌ها باعث ایجاد خواب آلودگی می‌شوند. بدون شک این مساله برای رانندگان و صاحبان مشاغلی که کارشان نیاز به هشیاری کامل دارد، خطرساز است. سرگیجه نیز جزو عوارض مصرف زیاد آنتی‌هیستامین‌هاست. در برخی موارد افرادی که به طور مرتب آنتی‌هیستامین مصرف می‌کنند، در فکرکردن و تصمیم‌گیری دچار مشکل می‌شوند.

بروز دردهای شکمی:

بعضیاز آنتی‌هیستامین‌ها در برخی افراد باعث ایجاد دردهای شکمی می‌شود. حالت تهوع و اختلالات گوارشی نیز جزو مشکلاتی است که برخی افراد با مصرف آنتی‌هیستامین تجربه می‌کنند.

مشکل عدم تمرکز و حتی تشنج:

مصرف بیش از حد و خودسرانه آنتی‌هیستامین خطرناک است و احتمال بروز تشنج و حملات صرع را افزایش می‌دهد. توهم‌های دیداری و شنیداری هم در‌صورت مصرف بیش از حد و دز بالای این داروها وجود دارد. قرمز شدن صورت و تنگی‌نفس نیز جزو علائم دیگر مصرف خودسرانه آنتی‌هیستامین‌هاست. در برخی موارد اختلالات خواب و احساس بی‌قراری ناشی از مصرف این دارو هم گزارش شده است.

 

 

جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره ۵۴۱۰۹۰۰۰ -۰۲۱ تماس حاصل فرمایید.

داروهای ضد دیابت جهت کنترل قند خون

رایج‌ ترین قرص‌ های ضددیابت که برای کنترل قند خون در دیابت نوع 2 مصرف می ‌شوند

یکی از شایع ‌ترین پرسش ‌های دیابتی‌ ها، پرسش درباره انواع داروهای ضددیابت است. بیشتر دیابتی ‌ها دوست دارند بدانند کدام دارو جدیدتر است و کدام دارو کم‌ عارضه‌ تر.

منظور از قرص ‌های جدید ضددیابت، داروهای نسل جدیدند که در حال حاضر در بازار (در ایران و خارج از ایران) وجود دارند. در این مطلب، از ذکر نام تجاری (برند) دارو خودداری و به ذکر نام ژنریک داروها اکتفا می ‌کنم. البته بدیهی است که انتخاب نوع دارو به عهده پزشک معالج شما است و این اطلاعات صرفا جهت بالا بردن سطح آگاهی عمومی شما در این زمینه است.

قرص ‌های ضددیابت صرفا به منظور کنترل قند خون در دیابت نوع 2 مصرف می ‌شوند. درمان دیابت نوع 2 در درجه اول، اصلاح شیوه زندگی است؛ چون دیابت نوع 2، اساسا یک بیماری وابسته به شیوه زندگی است.

اگر اصلاح شیوه زندگی، مقدور یا موثر نباشد؛ آن‌ گاه باید از داروهای خوراکی ضد دیابت استفاده نمود و اگر این داروها هم نتوانند قندخون را کنترل کنند و یا دیابت نوع 2، با عوارض همراه شود آن‌ گاه ناچار هستیم به جای قرص از انسولین استفاده کنیم.

بیمارانی موفق هستند که از همان ابتدا با اصلاح شیوه زندگی خود از حداقل دارو استفاده کنند و خود را وابسته به داروها نکنند. کنترل وزن، الگوی تغذیه صحیح، تحرک جسمانی، ورزش، ترک سیگار، کنترل فشار خون و ترک عادات و رفتارهای پُرخطر، می ‌تواند ما را از داروهای ضد دیابت نوع 2، بی ‌نیاز کند.

قرص‌های ضد دیابت، بدون استثنا دارای عوارض جانبی هستند. داروهای ضد دیابت پُرمصرف به گروه‌های زیر تقسیم می ‌شوند:

سولفونیل اوره‌ ها

این گروه، قدیمی‌ ترین داروهای ضد دیابت محسوب می ‌شوند. تولازاماید، اولین دارویی است که برای دیابت نوع 2 به جامعه پزشکی عرضه شد (سال 1950). تولبوتاماید، کلرپروپاماید و استوهگزاماید به تدریج وارد بازار شدند. کلروپروپاماید در سه تا چهار دهه پیش، روی قلم پزشکان و جزو پُرمصرف ‌ترین داروهای ضددیابت بود. خود من، خاطرات زیادی از عوارض این دارو دارم (مثل افت قند خون که ساعت‌ ها یا روزها طول می ‌کشید و حتی به بستری شدن، منجر می ‌شد.) داروهای سولفونیل اوره نسل جدید شامل گلی ‌پی ‌زاید، گلی می ‌پی ‌راید، گلی بوراید، گلی ‌بن ‌کلاماید و… هستند که با اسامی تجارتی (براند) مختلفی در بازار ایران موجود هستند؛ یا ساخت داخل و یا به صورت وارداتی. پُرمصرف ‌ترین این گروه از داروها، همان گلی‌ بن‌ کلاماید است.

مکانیسم اثر این داروها از طریق تحریک سلول‌ های بتا و ترشح انسولین است. دارو باید قبل از غذا مصرف شود. دو عارضه مهم دارو، یکی افت قند خون(هیپوگلیسمی) و دیگری اضافه وزن است. بعد از چند سال، دارو بی‌ اثر خواهد شد و سلول‌ های بتا دیگر به دارو جواب نمی‌ دهند. برای چاق ‌ها، داروی مناسبی نیست. به صورت قرص ‌های پنج میلی‌ گرم در ایران ساخته شده است. سولفونیل اوره‌های نسل اول امروزه مصرف نمی ‌شوند مگر در موارد خاص و با عادت بیمار به آن ها.

بی‌ گوانیدها

پُرمصرف ‌ترین داروی این گروه، همان متفورمین است. این دارو، اولین داروی انتخابی در دیابت نوع 2، به ویژه در چاق ‌ها است. به خاطر دارم که این دارو در چند دهه قبل وارد بازار شد ولی بعد از مدتی توسط FDA جمع‌ آوری شد و در سال ‌های اخیر مجددا مورد تایید قرار گرفت. متفورمین، افت قند خون(هیپوگلیسمی) نمی ‌دهد و چاق نمی ‌کند و حتی برعکس، لاغر هم می ‌کند. مصرف متفورمین ممکن است چربی بد (LDL) و تری گلیسرید را هم پایین بیاورد. تهوع، اسهال، سوءهاضمه از عوارض نسبتا متداول و اسیدوز لاکتیک از عوارض نادر ولی مهلک این دارو محسوب می‌ شود. علت جمع‌ آوری متفورمین و فن‌ فورمین در چند دهه قبل، همین عارضه اسیدوز لاکتیک بود. این عارضه امروزه خیلی به ندرت ممکن است دیده شود. مصرف دارو بعد از مصرف غذا است. انواع آهسته و معمولی آن، به اسامی تجارتی مختلف و با قدرت مختلف وجود دارد. در ایران هم به صورت قرص ‌های 500 و 1000 میلی‌ گرمی و با نام‌های تجاری گوناگون، ساخت کارخانجات داخلی و وارداتی هم اکنون موجود است. متفورمین فعلا داروی خط اول درمان در دیابت نوع 2 محسوب می ‌شود.

مکانیسم اثر دارو، از طریق کاهش تولید گلوگز در کبد، کاهش مقاومت به انسولین و افزایش سوخت گلوکز در بافت ‌های محیطی است. یکی از نکات جالب در ارتباط با متفورمین، کاربرد آن در سایر بیماری‌ ها است؛ مانند تخمدان پلی‌ کیستیک، القای تخمک ‌گذاری، چاقی و کبد چربو حتی بعضی سرطان‌ ها که هیچ ‌کدام به طور قطع و یقین به اثبات نرسیده و تنها در دیابت نوع 2، این دارو همچنان یکه ‌تاز است.

 

مهارکنندگان آنزیم گوارشی

آلفاگلوکوزیداز، آنزیم مخصوصی است که موجب جذب گلوکز از روده می ‌شود. داروهای مهارکننده این آنزیم می ‌توانند قند خون را کاهش دهند و از جذب گلوکز، جلوگیری کنند. معروف‌ ترین و قدیمی ‌ترین آن ها آکاربوز است که با نام‌ های تجارتی مختلف در ایران موجود است. دارو باید با اولین لقمه غذا مصرف شود تا بتواند جذب گلوکز در روده‌ ها را کُند نماید. غالبا همراه با سایر داروها تجویز می‌ شود. دو عارضه شایعه این داروها،اسهال و سوءهاضمه (نفخ) می ‌باشد. میگ لیتول، ترکیب جدیدتری از این گروه است. از 25 میلی‌ گرم شروع و تدریجا هر چهار تا شش هفته، 25 میلی‌ گرم در روز اضافه می ‌شود.

تیازولیدیندایون‌ها (TZD)

این داروها حساسیت عضلات و بافت چربی را نسبت به اثر انسولین بالا می ‌برند. همچنین ممکن است چربی خوب (HDL) را اندکی افزایش دهند ولی به همان نسبت ممکن است چربی بد (LDL) را نیز بالا ببرند. اضافه وزن و ادم یا خیز (تجمع آب زیر پوست) از عوارض شناخته شده این داروها است. نارسایی قلب و حتی حمله قلبی با این داروها گزارش شده و به همین علت، در سال 2007، اداره نظارت بر غذا و داروی آمریکا، رسما هشدار داد که ” روزی گلیتازون ” ممکن است موجب حمله قلبی و حتی مرگ شود. ضایعات کبدی شدید نیز گزارش شده است. دو ترکیب دارویی با نام ژنریک روزی گلیتازون و پیوگلیتازون در این گروه معروف ‌تر هستند. در ایران دو نام تجارتی از این داروها به صورت قرص‌های 15، 30 و 45 میلی ‌گرمی موجود است. اثر عمده این داروها، کاهش مقاومت به انسولین، افزایش جذب گلوکز در بافت‌ها و کاهش جزیی در تولید گلوکز توسط کبد است.

مگلی تینایدها

این دسته دارویی موجب تحریک لوزالمعده و ترشح بیشتر انسولین می ‌شوند ولی زمانی موثر هستند که قبل از غذا خورده شوند. اگر قرار نیست یک وعده غذا صرف شود، دارو نیز نباید مصرف شود. رپاگلی ناید و ناتگلی ‌ناید دو فرآورده ژنریک از این گروه‌ هستند که با دو نام تجارتی معروف به صورت وارداتی در بازار ایران موجودند، با نام ژنریک رپاگلی ‌ناید. اگر همراه با سولفونیل اوره مصرف شوند، خطر افت قند خون مضاعف خواهد شد زیرا هر دو دارو، ترشح انسولین را تحریک و اثر یکدیگر را تقویت می ‌کنند. مصرف الکل همراه با این قبیل داروها، خطر افت قند را خیلی بالا می ‌برد. این قرص ‌ها با قدرت 5/0، 1 و 2 میلی‌ گرمی تهیه شده است.

 

جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره ۵۴۱۰۹۰۰۰ -۰۲۱ تماس حاصل فرمایید.

داروي ونکومايسين

داروي ونکومايسين چیست؟

ونکومايسين (Vancomycin)يک داروي باکتريوسيد مي باشد. در واقع تمام داروهاي موثر بر سنتز ديواره سلولي باکتريوسيد هستند. اين دارو گليکوپروتئين است.
مکانيسم اثر: به قسمتي از پپتيدوگليکان به نام -Dآالنين -Dآالنين متصل شده و مانع فعاليت آنزيم ترانس گليکوزيليشن مي شود و از طولاني شدن زنجيره پپتيدوگليکان جلوگيري مي کند و مانع سنتز ديواره سلولي مي شود. در واقع داروهاي موثر بر سنتز ديواره هرکدام به قسمت خاصي از ديواره متصل شده و مانع سنتز ديواره مي شوند. همچنين از Crosslinking هم جلوگيري مي کند.)توضيحات نويسنده: اين فرايند بطور مختصر به معناي اتصال يک زنجيره از يک پليمر به يک پليمر ديگر است.(

ونکومايسين داروي پرقدرتي مي باشد. اغلب در شرايطي که مقاومت به ساير داروها وجود دارد استفاده مي شود. از ساير داروهاي اين دسته ميتوان تيکوپالنين (Teicoplanin)و تالوانسين (Telavancin)را نام برد. طيف اثر اين دارو محدود است. فقط در موارد خاص مثل عفونت شديد شامل MRSA و PRSP و همچنين به عنوان داروي پشتيبان يا آلترناتيو در درمان کلستريديوم ديفيسيل استفاده مي شود.

وقتي از آنتي بيوتيک ها استفاده مي شود فلور طبيعي بدن از بين مي رود و کلستريديوم ديفيسيل رشد مي کند. درمان انتخابي براي سودو ممبرين کاليتيس))pseudu membrane colitis يا عفونت ناشي از آنتي بيوتيک مترونيدازول است. از ونکومايسين به عنوان داروي آلترناتيو استفاده مي شود. ونکومايسين هم به شکل تزريقي و هم خوراکي در درمان گرم مثبت ها استفاده مي شود. اگر به شکل خوراکي مصرف شود چون جذب گوارشي ندارد هدف درمان عفونت هاي گوارشي مي باشد.

اين دارو عارضه جانبي بااليي دارد. باعث تب ، لرز ، اتوتوکسي و نفروتوکسي مي شود پس با ساير داروهايي که باعث اتوتوکسي و نفروتوکسي مي شوند مثل فروزمايد و سفالوسپورين ها اگر بطور همزمان استفاده شود باعث تشديد مسموميت مي شود.

اين دارو با آزادسازي هيستامين باعث ايجاد سندروم Red-man مي شود. در افرادي که کارديو واسکوالر دارند اين آزادسازي هيستامين ميتواند خطرناک باشد.

داروي بعدي فسفومايسين (Fosfomycin)است که يک داروي آنتي متابوليت مي باشد. مکانيسم منحصر بفردي دارد که اينول پيروات ترانسفراز را مهار مي کند. اين آنزيم يکي از آنزيم هايي است که در سنتز -N استيل موارميک اسيد نقش دارد پس ساخت ديواره صورت نميگيرد و روي باکتري ها بخصوص گرم مثبت ها موثر است. مصرف اين دارو محدود است در عفونت هاي دستگاه ادراري استفاده مي شود. اين دارو اگر با بتاالکتام ها و کينولون ها بطور همزمان استفاده شود خاصيت سينرژيسم دارد.

داروي بعدي باسيتراسين (Bacitracin)است که يک پپتيد مي باشد. آخرين مرحله سنتز ديواره را مختل ميکند. به علت عوارض جانبي باال بخصوص نفروتوکسي بصورت سيستميک مصرف نمي شود و فقط بصورت موضعي مورد استفاده قرار ميگيرد.

داروي بعدي سيکلوسرين (Cycloserine)مي باشد. مثل داروهاي قبلي روي ديواره تاثير مي گذارد و آنتي متابوليت است. همانطور که قبال گفته شد ترکيبي وجود دارد به نام -Dآالنين -Dآالنين که در سنتز ديواره موثر است. براي سنتز اين ترکيب ابتدا بايد -Lآالنين به -Dآالنين تبديل شود و سپس -Dآالنين در ديواره قرار گيرد. داروي سيکلوسرين هردوتا مرحله را مهار مي کند و بنابراين از جاي گذاري -Dآالنين در ديواره جلوگيري مي کند. اين دارو نوروتوکسيک مي باشد که بطور معمول استفاده نمي شود و فقط در درمان سل به شکل داروي آلترناتيو مصرف مي شود. درمان اصلي سل ريفامپين و ايزونيازيد است.

داروي بعدي داپتومايسين((Doptomycinمي باشد که يک گليکوپپتيد است. از نظر طيف اثر مشابه ونکومايسين مي باشد. اگر باکتري اي وجود داشته باشد که به ونکومايسين مقاوم باشد از اين دارو استفاده مي شود.

خب بررسي داروهاي موثر بر ديواره همينجا تموم ميشه…

دسته بعدي داروها که بررسي مي کنيم داروهاي موثر بر سنتز پروتئين مي باشند. اين داروها برعکس داروهاي موثر بر ديواره که اغلب باکتريوسيد بودند ، اين داروها باکتريوستات مي باشند.

داروهاي موثر بر سنتز پروتئين به سه دسته تقسيم مي شوند:

1-داروهاي با طيف اثر گسترده مثل: کلرامفنيکل و تتراسيکلين

2-داروهاي با طيف اثر متوسط مثل: ماکروليدها شامل)اريترومايسين و آزيترومايسين( و ماکروليدها

3-داروهاي با طيف اثر کوتاه مثل: لينکوزآميد ، لينزوليد ، استرپتوگرامين

همونطور که ميدونيد ريبوزوم باکتري ها داراي دو زير واحد 30S و 50S است mRNA .به اين زيرواحدها متصل شده و به کمک tRNA و آمينواسيد متصل به آن سنتز پروتئين انجام مي شود و پروتئين ساخته شده از منفذ ريبوزوم به درون سيتوپالسم خارج مي شود. داروها يا روي زيرواحد 30S يا 50S تاثير مي گذارند. مثال تتراسيکلين روي زير واحد 30S و ماکروليدها و کلرامفنيکل روي زيرواحد 50S اثر مي گذراند.

خب حاال بريم سراغ مکانيسم اثر اين داروها:

تتراسيکلين و آمينوگليکوزيدها به زيرواحد 30S متصل مي شوند و از قرارگرفتن tRNA همراه با اسيدآمينه بر روي ريبوزوم جلوگيري ميکنند. کلرامفنيکل که روي زيرواحد 50S قرار مي گيرد ، هم باعث ايجاد ممانعت فضايي شده و هم از طريق غيرفعال کردن آنزيم پپتيديل ترانسفراز که باعث انتقال اسيد آمينه به زنجيره پپتيدي مي شود ، ترانس پپتيديشن را مهار مي کند. ماکروليدها و کليندامايسين نيز همانند کلرامفنيکل به زيرواحد 50S متصل شده و فرايند ترانس پپتيديشن را مهار مي کنند.

نکته: دو داروي تتراسيکلين و آمينوگليکوزيدها به زير واحد 30S و بقيه داروها به زيرواحد 50S متصل مي شوند.

داروي ديگر استرپتوگرامين مي باشد که علي رغم تاثير روي پروتئين سازي باکتريوسيد است. همونطور که گفته شد وقتي پروتئين ساخته مي شود بايد از منفذي در ريبوزوم خارج و وارد سيتوپالسم شود. استرپتوگرامين با يک مکانيسم منحصر بفرد اين کانال را تنگ ميکند و مانع خروج پروتئين مي شود. همچنين tRNA سنتتاز را مهار مي کند. با اين دو مکانيسم باعث از بين رفتن باکتري مي شود.

داروي بعدي لينزوليد است که باکتريوستاتيک بوده و به 50S متصل مي شود و فرايند آغازين که تشکيل کمپلکس سه گانه ي tRNA ، mRNAو ريبوزوم مي باشد را مهار مي کند و به اين ترتيب مانع سنتز پروتئين مي شود.

حال به بررسي تک تک اين داروها مي پردازيم:

اولين دارو کلرامفنيکل (Chloramphenicol)مي باشد. بررسي اين دارو را با يک سوال شروع مي کنيم.آيا اين دارو در حال حاضر مصرف مي شود يا خير؟…جواب منفي است! در واقع به دليل عوارض باال بخصوص سندروم گري مصرف اين دارو بسيار محدود شده است. کلرامفنيکل همانطور که گفته شد به زيرواحد 50S متصل مي شود. اين دارو به شکل خوراکي ، تزريقي و يا قطره چشمي استفاده مي شود. از مزيت هاي اين دارو طيف اثر گسترده ، توزيع بافتي فراوان و توانايي عبور از سد خوني-مغزي و سد جفتي مي باشد. اما اين دارو متابوليت کبدي دارد يعني بايد گلوکورونوزيده شود تا دفع گردد. اين کار توسط آنزيم گلوکورونوزيداز يا گلوکورونوزيد ترانسفراز انجام مي شود تا به شکل محلول تبديل شده و قابليت دفع داشته باشد. در نوزادان و افراد مسن چون آنزيم هاي کبدي بالغ نشده اند اين فرايند انجام نمي شود و دفع اين دارو با مشکل مواجه شده و باعث ايجاد سندروم گري مي شود.

اين دارو باکتريوستات بوده ولي براي سه ارگانيسم هموفيلوس آنفوالنزا ، نايسريا مننژيت و باکتريوئيدس مي تواند باکتريوسيد باشد.

مقاومت نسبت به اين دارو ممکن است اتفاق بيفتد به اين شکل که باکتري آنزيم استيل ترانسفراز را توليد مي کند که باعث غيرفعال شدن اين دارو مي شود.

موارد استفاده اين دارو: به علت سميتي که وجود دارد خيلي مورد استفاده قرار نمي گيرد اما در مواردي که مقاومت وجود دارد مي توانيم از اين دارو استفاده کنيم. در عفونت هاي شديد مثل گونه هاي سالمونال ، پنوموکوک ، مننگوک و ريکتزيا و همچنين بصورت قطره چشمي و بيني نيز اين دارو استفاده مي شود.

عوارض جانبي: -1مشکالت گوارشي مثل اغلب آنتي بيوتيک ها. دارو اين کار را از دو طريق انجام مي دهد. يکي بطور مستقيم باعث تحريک دستگاه گوارش مي شود و ديگري با از بين بردن فلور باعث سوپراينفکشن مي شود.

2-اختالل در بلوغ گلبول هاي قرمز که وابسته به دوز و برگشت پذير مي باشد.

3-آنمي آپالستيک: وابسته به دوز و غيرقابل برگشت است .

4-سندروم گري: بخصوص در بچه هاي نارس به علت بالغ نبودن آنزيم هاي کبدي. از عالئم اين سندروم مي توان به تهوع ، استفراغ و سيانوزه شدن اشاره کرد. علت سيانوزه شدن اختالل در زنجيره الکترون مي باشد.

نکته: به علت اينکه گاهي در نوزادان و بچه ها آنزيم متابوليزه کننده ي داروي خاصي وجود ندارد استفاده از آن دارو حتي با دوز کم ممنوع مي باشد. مثل کلرامفنيکل که باعث ايجاد سندروم گري در نوزادان مي شود.
خب بعد از کلرامفنيکل به گروه دارويي تتراسيکلين ها ميرسيم….

از اين گروه ميتوان داروهاي اکسي تتراسيکلين ، مينوسيکلين ، تيگ سيکلين و داکسي سيکلين را نام برد. اين گروه به دليل وجود 4 حلقه ي 6 ضلعي تتراسيکلين ناميده مي شوند.

مکانيسم اثر اين داروها تاثير روي 30S و ايجاد ممانعت فضايي مي باشد. داروهايي باکتريوستات مي باشند که هم روي باکتري هاي گرم منفي و هم گرم مثبت ها تاثير مي گذارند. همچين در درمان برخي پروتوزوآها و بي هوازي ها نيز موثر مي باشند. اما اين داروها انتخاب اول در درمان برخي باکتري ها مثل کالميديا ، مايکوپالسما پنومونيه ، اسپيروکت ، ريکتزيا و ويبريو مي باشند.

جذب اين داروها از دستگاه گوارش تحت تاثير يون هايي مثل Fe ، Mg ، Al و Caمي باشد. پس فراورده هاي اين يون ها مثل لبنيات و داروهايي مثل آلومينيوم ام.جي.اس و منيزيوم هيدروکسايد جذب اين دارو را تحت تاثير قرار مي دهند.

تتراسيکلين ها از سد جفت رد مي شوند و توزيع بافتي خوبي دارند. اين داروها از طريق کليه دفع مي شوند بجز داکسي سيکلين و تيگ سيکلين که از طريق مدفوع دفع مي شوند. اين داروها وارد دستگاه گوارش شده و دوباره جذب مي شوند پس بيشتر در بدن باقي مي مانند.

نکته: داروي داکسي سيکلين ، مينوسيکلين و تيگ سيکلين بيشترين نيمه عمر را دارند. نکته: داکسي سيکلين و تيگ سيکلين متابوليسم کبدي داشته و دفع کليوي ندارند. مقاومت نسبت به اين داروها با دو مکانيسم صورت ميگيرد:

-1پمپ افالکس که داروها را از باکتري خارج مي کند.

-2جايگاه نشستن دارو توسط باکتري تغيير مي کند.

و اما کاربرد باليني:…

-1درمان اصلي مايکوپالسما ، کالميديا ، ويبريو ، ريکتزيا ، اسپيروکت و بروسال

-2درمان آلترناتيو برونشيت ، پنوموني ، آکنه و سيفليس

موارد اختصاصي مصرف تتراسيکلين ها:

-1تتراسيکلين براي درمان هليکوباکترپيلوري

-2داکسي سيکلين براي درمان بيماري اليم که توسط بورليا ايجاد مي شود همچنين در درمان برخي پروتوزوآها)ماالريا( و همچنين در درمان آميب ها استفاده مي شود.

-3دميکلوسيلين در درمان تومور ترشح کننده ADH که SIADH نام دارد.

-4مينوسيکلين در درمان مننگوک.

نکته: داروي تيگ سيکلين جديدترين دارو مي باشد که مشتق از مينوسيکلين است و براي درمان MRSA و باکتري هايي که بتاالکتاماز توليد مي کنند استفاده مي شود.

عوارض جانبي: مشکالت گوارشي مثل تهوع و استفراغ ، سوپراينفکشن ، توانايي ورود به استخوان و دندان و کاهش رشد آنها ، هپاتوتوکسي و رنال توکسي که البته خيلي باعث مشکالت کليه نمي شوند مگر اينکه بطور همزمان با داروهايي مثل سفالوسپورين ها و سولفوناميدها مصرف شوند. اگر از داروهاي تتراسيکلين تاريخ گذشته استفاده شود ممکن است باعث ايجاد سندروم فانکوني شود که البته امروزه خيلي کم پيش مي آيد ، حساسيت به نور ، عفونت شنوايي که بيشتر توسط داکسي سيکلين و مينوسيکلين ايجاد مي شود.

نکته: تتراسيکلين ها در بچه هاي زير 8سال و خانوم هاي باردار منع مصرف دارد.

داروي بعدي که ميخوايم بررسي کنيم ماکروليدها مي باشند…

ماکروليدها ساختار شيميايي بزرگي دارند مثل آزيترومايسين ، اريترومايسين ، کالريترومايسين و…

اين داروها اغلب به صورت خوراکي مصرف مي شوند. جذب گوارشي بااليي دارند و داراي نفوذ خوبي در بافت هستند. آزيترومايسين به خوبي به درون فاگوسيت ها وارد مي شود پس در التهاب نقش مهمي دارد. از لحاظ دفع اريترومايسين از طريق صفرا ،کالريترومايسين از طريق کبد و آزيترومايسين از طريق کليه دفع مي شود.
و اما مکانيسم اثر…

مکانيسم اثر اين داروها تاثير روي زيرواحد 50S مي باشد. باکتريوستات بوده و بيشتر روي باکتري هاي گرم مثبت تاثير مي گذارند.

نکته: اين داروها بصورت آلترناتيو داروي پني سيلين استفاده مي شوند.

نکته: از بين اين داروها بيشترين طيف اثر را کالريترومايسين دارد.

اريترومايسين بصورت خوراکي و موضعي استفاده مي شود و روي گرم مثبت ها و برخي گرم منفي ها مثل کالميديا ، کمپيلوباکتر ، مايکوپالسما و لژيونال تاثير مي گذارد. ساير داروها مثل آزيترومايسين و کالريترومايسين نيز همين طيف اثر را دارند ولي اين داروها بيشتر روي کالميديا ، توکسوپالسما و مايکوباکتريوم آويوم کمپلکس تاثير مي گذارند. آزيترومايسين روي نايسريا گنوره به عنوان داروي آلترناتيو تاثير مي گذارد که داروي اصلي آن سفترياکسون مي باشد. همچنين به عنوان داروي آلترناتيو براي درمان سيفليس نيز استفاده مي شود که داروي اصلي آن پنيسيلين Gمي باشد. مقاومت نسبت به اين دارو با پمپ افالکس و توليد متيالز است که Binding site دارو را تغيير مي دهد. همچنين توليد استراز که داروها را متابوليته مي کند.

امکان وقوع مقاومت کلي در اين داروها وجود دارد مثال اگر يک باکتري نسبت به اريترومايسين مقاوم شود احتماال نسبت به آزيترومايسين نيز مقاوم مي شود.

موارد مصرف ماکروليدها:

داروي اريترومايسين براي مايکوپالسما پنوموني)پنوموني( ، لژيونال پنوموفيال)لژيونال( ، کمپيلوباکتر ژژوني)گاستروانتريت( ، کورينه باکتريوم)ديفتري( ، بورتودال پرتوسيس)سياه زخم( ، عفونت هاي ادراري و استاف ها استفاده مي شود.

موارد مصرف آزيترومايسين نيز همانند اريترومايسين مي باشد. اما بيشتر بر روي هموفيلوس آنفوالنزا ، بروسال و نايسريا تاثير دارد. معموال اين دارو به مدت 4 روز براي درمان پنوموني استفاده مي شود که دوز اول را بصورت دوبرابر يعني روز اول 2عدد و سپس روزي 1 عدد استفاده مي شود.

موارد مصرف کالريترومايسين نيز شبيه اريترومايسين مي باشد که بيشتر براي مايکوباکتريوم آويوم کمپلکس و عفونت دستگاه تنفسي استفاده مي شود. اين دارو در رژيم درمان هليکوباکتر نيز استفاده مي شود.

فيداکسومايسين داراي طيف اثر محدود مي باشد که بر روي گرم مثبت ها و بي هوازي تاثير مي گذارد. اين دارو بصورت خوراکي در درمان کلستريديوم ديفيسيل استفاده مي شود.

عوارض جانبي اين داروها:

اسهال ، استفراغ ، مشکالت گوارشي و درد شکم ، راش پوستي ، ائوزينوفيلي ، مشکالت کبدي و افزايش فاصله زماني بازه ي Q-T در قلب مي شود که آريتمي torsade نام دارد.

تداخالت دارويي:

اريترومايسين و کالريترومايسين داروهايي هستند که باعث مهار آنزيم هاي کبدي مي شوند که اگر با تئوفيلين ، ديگوکسين ، کاربامازپين و سيکلوسپورين مصرف شوند باعث افزايش غلظت پالسمايي اين داروها مي شود.

کتوليدها

کتوليدها از لحاظ ساختمان شيميايي و مکانيسم اثر مشابه ماکروليد ها هستند)مثل تليترومايسين( ،با اين تفاوت که تليترومايسين در مواقع مقاومت به اريترومايسين که يک ماکروليد مي باشد استفاده مي شود به عنوان مثال در درمان پنوموني هاي مقاوم به اريترومايسين از تليترومايسين استفاده مي شود.

عوارض جانبي

?.نارسايي کبد ?.طوالني کردن QT ?.مهار آنزيم سيتوکرم P450

نکته:در افرادي که از اختالالت قلبي عروقي رنج مي برند نبايد کتوليدها را تجويز کرد.

کليندامايسين

-به سه صورت خوراکي،تزريقي و پماد استفاده مي شود.

-ساختمان شيميايي مشابه ماکروليدها دارد.

-برُ روي باکتري هاي گرم مثبت)هوازي-بي هوازي( تاثير دارد.

-براي درمان باکتري هاي مقاوم به ساير داروها استفاده مي شود.

cross resistance- بين کليندامايسين و ماکروليد ها وجود دارد.

-در بافت ها رسوب خوبي دارد.

-داراي متابوليسم کبدي است.

-از طريق صفرا و ادرار دفع مي شود.

موارد مصرف

-براي عفونت هاي بي هوازي مانند آبسه هاي ريه

-گرم مثبت هاي مقاوم به ساير آنتي بوتيک ها مثلMRSA

-اندوکارديت

-درمان توکسوپالسما

عوارض جانبي

عوارض جانبي مشابه ماکروليد ها دارد که شامل موارد زير است:

?(مشکالت گوارشي ?(راش هاي پوستي ?(نوتروپني ?(نارسايي کبد ?(ايجاد غشاء کاذب در روده بزرگ Pseudo memberanous colitis

استرپتوگرامين ها

به صورت ترکيب دو داروي دالفوپريستين و کينوپريستين به کار مي رود.

مکانيسم اثر:از طريق مهار خروج پپتيد و همچنين جلوگيري از ساخت tRNAباعث از بين رفتن باکتري مي شود.)باکتريوسايد(

موارد مصرف

– باکتري هاي استرپ پنومونيه مقاوم به پنيسيلين))PRSP

-استاف اورئوس مقاوم به متي سيلين و ونکومايسين))VRSA ,MRSA

-انتروکوک فاسيوم

عوارض جانبي

?.درد ?.سندرم آرترالژي-ميالژي ?.مهار کننده قوي آنزيم سيتوکروم P450 است.

لينزوليد

-اين دارو طيف اثر گسترده اي دارد که به تازگي وارد بازار شده است.

از- نظر کالس بندي اٌکسازوليدينون است.

مکانيسم اثر:با اتصال به 50s و مهار کمپلکس سه گانه )tRNA-ribosome-mRNA( از سنتز

پروتئين و در نتيجه از رشد باکتري جلوگيري مي کند.)باکتريواستاتيک(

موارد مصرف:براي درمان MRSA،PRSP، انترو کوک هاي مقاوم به ونکومايسين)) VRE

ليستريا منوسايتوژن و کورينه باکتريوم استفاده مي شود.

نکته:خوشبختانه اين دارو با ساير آنتي بيوتيک هاي مهار کننده ي پروتئين cross-resistance ندارد.

نکته:در بيمارستان در مواقعي که ساير آنتي بيوتيک ها براي درمان عفونت هاي باکتري هاي گرم مثبت جواب ندهد از لينزوليد استفاده مي شود که در اصطالح به آن داروي رزرو مي گويند.

عوارض جانبي

?.ترومبوسايتوپني ?.نوتروپني ?.درصورت مصرف باSSRIها باعث سندرم سروتونين مي شود.

نکته:SSRI ها )مهار کننده هاي بازجذب سروتونين(دسته اي از دارو هاي ضد افسردگي هستند که در درمان افسردگي و برخي از انواع اختالالت اضطرابي کاربرد دارند.)مانند داروي فلووکسامين(

نکته:ترامادول داروي ديگري است که مي تواند در صورت مصرف با SSRI باعث سندرم سروتونين شود.

آمينوگليکوزيدها

-شامل داروهاي جنتامايسين،آميکاسين،کانامايسين،نئومايسين،استرپتومايسين و توبرامايسين مي باشد.

توجه:استرپتومايسين به صورت يک آنتي بيوتيک رايج استفاده نمي شود چون در درمان سل از آن استفاده ميکنند و ممکن است استفاده مداوم از اين دارو باعث ايجاد مقاومت نسبت به دارو شود.

-آمينوگليکوزيدها قندهاي آميني قطبي هستند ،به همين دليل اگر به صورت خوراکي مصرف شوند جذب سيستميک ندارند و به اين علت به صورت تزريقي مصرف مي شوند.

-اغلب به عنوان گزينه اول در درمان باکتري هاي گرم منفي استفاده مي شوند.

-اثر اين داروها وابسته به غلظت است))concentration-dependent يعني اگر شما جنتامايسين که يک داروي آمينوگليکوزيد است را با دوزmg ?/? هر ? ساعت تزريق کنيد اثر آن خيلي کمتر از هنگامي است که mg? را در ?? ساعت تزيق کنيد،به عبارتي هر چقدر غلظت پالسمايي اين دارو ها بيشتر باشد هم شدت اثر آن ها بيشتر است و هم عوارض جانبي کمتري خواهند داشت.

نکته: پنيسيلين ها time dependent هستند،يعني هر چقدر در مدت زمان بيشتري غلظت پالسمايي باال داشته باشند شدت اثر بيشتري خواهند داشت

-آمينوگليکوزيدها post antibiotic effect هستند.

توجه:به داروهايي post antibiotic effect گفته مي شود که بعد از پايين آمدن غلظت پالسمايي آن ها به داليلي مثل نفوذ به بافت ها اثر دارويي خود را حفظ کرده باشند.

-دفع دارو از طريق کليه ها صورت مي گيرد به همين علت بهتر است در بيماراني که از مشکالت کليوي وهمچنين سميت گوش رنج مي برند دوز دارو تعديل شود.

مکانيسم اثر:اين داروها با اتصال به قسمت 30s ريبوزوم سنتز پروتئين را مهار کرده و با انجام دادن اعمال زير در نهايت باعث مرگ باکتري مي شوند در نتيجه اين دارو ها باکتريوسايد هستند.

اين اعمال عبارت اند از:

?( از تشکيل کمپلکس آغازين جلوگيري مي کنند.

?( سبب مي شوند کد هاي روي mRNA اشتباه خوانده شود در نتيجه پپتيد ساخته شده پپتيد اشتباهي است.

?( از جابه جايي mRNA بر روي ريبوزوم جلوگيري مي کنند مقاومت نسبت به دارو: در سه حالت رخ مي دهد:

?(از طريق آنزيم هاي ترانسفرازکه مي توانند با اضافه کردن گروه هاي استيل،فسفريل و آدنيل به مولکول

مورد نظر آن را غير فعال کنند.

?( تغيير در جايگاه اتصال دارو

?( تغيير در کانال هاي نفوذ دارو به داخل باکتري

موارد مصرف دارو

-جنتامايسين،آميکاسين و توبرامايسن داروهايي هستند که به صورت سيستميک براي درمان باکتري هاي گرم منفي از قبيل انتروباکتر، پروتئوس، سودوموناس، کلبسيال، اکالي، سراشيا و پروويدنسيا استفاده ميشود.

-استرپتومايسين براي درمان سل، طاعون و توالرمي استفاده مي شود.

-نئومايسين و کانامايسين به صورت موضعي براي درمان عفونت هاي پوستي و به صورت خوراکي براي پيشگيري از عفونت قبل از جراحي استفاده مي شود.

-نتيل مايسين براي درمان عفونت هاي بسيار شديد استفاده مي شود.

عوارض جانبي

-جنتامايسين در دوز باال مي تواند باعث سميت کليه و گوش شود.

-جنتامايسين و توبرامايسين نبايد همراه با دارو هايي ازقبيل سفالوسپورين،ونکومايسين و آمفوتريسين که باعث سميت کليه مي شوند استفاده شوند.چون مي توانند اثر سميت اين دارو ها را تشديد کنند.

هم چنين جنتامايسين و توبرامايسين نبايد با دارو هاي لوپ ديورتيک)مدرهايي که اثر آن ها بر روي قوس هنله است( استفاده شود،چون احتمال سميت برگشت ناپذير گوش وجود دارد.

-داروهاي آمينوگليکوزيدي داروهاي بالک کننده عصب-عضله هم هستند پس اگر همراه با دارو هاي بالک کننده عصب-عضله)مثل سوکسينل کولين( استفاده شود مي تواند اثرات آن ها را تشديد کند. -اين دارو ها مي توانند باعث ايجاد واکنش هاي پوستي شوند.

-اين دارو ها در دوران بارداري ممنوعيت مصرف دارند چون مي توانند از جفت عبور کرده و باعث سميت کليه و گوش جنين شوند.

اسپکتينومايسين

-ساختمان شيميايي مشابه آمينوگليکوزيدها دارد.

-در افرادي که به داروهاي بتاالکتام حساسيت دارند از اين دارو به عنوان خط دوم درمان سوزاک )نايسريا گنوره( استفاده مي شود.

نيتروايميدازول

-مهم ترين دارو در اين دسته مترونيدازول است.

-مترونيدازول به صورت خوراکي، IV و رکتال استفاده مي شود.

-نفوذ بسيار خوبي در بافت ها از جمله مغذ دارد.

-متابوليسم آن در کبد صورت مي گيرد.

-اين دارو اثر بسيار خوبي در از بين بردن باکتري هاي بي هوازي دارد.

مکانيسم اثر:اين داروها داراي گروه نيترو هستند و زماني که وارد باکتري مي شوند اين گروه نيترو احيا شده و به DNA حمله کرده و باعث شکستن آن مي شود و به اين ترتيب باکتري از بين مي رود.به همين علت اين دارو ها باکتريوسايد هستند.

موارد مصرف

?(در درمان زخم معده ناشي از H-pylori

?(در درمان آميب ها و ژيارديا

?(انتخاب اول در درمان pseudo memberanous colitis ?( به صورت موضعي در درمان آکنه ?( به صورت رکتال در درمان واژيناليس

?(به خاطر نفوذ به CNS در آبسه هاي مغذي و مننژيت استفاده مي شود.

عوارض جانبي

ـ مشکالت گوارشي شامل تهوع، استفراغ، احساس طمع فلز در دهان، خشکي دهان، تيرگي ادرار)چون از ادرار دفع ميشود(

ـ نوروپاتي محيطي مثل مورمور شدن دست ها

ـ واکنش هاي شبيه به استفاده از ديسولفيرام

مکانيسم اثر:
نکته:ديسولفيرام به ترک الکل کمک مي کند چون باعث افزايش سطح استالدئيد ميشود و فرد با مصرف مقدار اندکي الکل احساس ناخوشايندي مانند: برافروختگي،سردرد،سرگيجه… ميکند.

سولفوناميدها و تري متو پريم

-اين دارو ها آنتي متابوليت هستند.

-از ترکيب اين دو دارو،دارويي به نام کوتريموکسازول به دست مي آيد.

-آنتي متابوليت ها در سنتز اسيدفوليک مداخله کرده و از اين طريق در سنتز DNA اثر گذاشته و مانع از رشد باکتري مي شوند،در نتيجه اين داروها باکتريواستاتيک هستند.

-اگر سولفوناميدها و تري متو پريم با هم استفاده شود مي تواند باکتريوسايد شود،چون دو مرحله متوالي از اسيد فوليک را بالک مي کند.

انواع داروهاي سولفوناميد عبارت اند از:

سولفامتاکسازول، سولفاديازين، سيلورسولفوديازين، سولفاستاميد، سولفاپيريدين، سولفيسوکزازول نکته: تري متو پريم از دسته دي آمينو پريميدين ها مي باشد.

سولفوناميدها چون شبيه به PABA هستند باعث مهار آنزيم دي هيدرو پتروات سنتاز

ميشوندو تري متو پريم باعث مهار آنزيم دي هيدرو ردوکتاز مي شود و از اين طريق اين دو دارو در نهايت از سنتز DNA جلوگيري مي کنند.

داروي ونکومايسين

نکته:سولفوناميدها چون داروهاي اسيدي هستند مي توانند در ادرار اسيدي ايجاد رسوب و کريستال در مجاري ادراري کنند، پس بهتر است از چند سولفوناميد با دوز کمتر به صورت همزمان استفاده شود چون با مقدار کمتر احتمال رسوب کاهش مي يابد.

مقاومت در برابر دارو

?(افزايش توليد PABA توسط باکتري

?( کاهش حساسيت آنزيم هاي مورد نظر

?( از افزايش تجمع دارو در داخل باکتري جلوگيري مي کنند.

موارد مصرف: باکتري هاي گرم مثبت و گرم منفي، کالميديا، نوکارديا، توکسوپالسما

موارد مصرف باليني

?(عفونت هاي مجاري ادراري )sulfisoxazole-triple sulfa(

?( عفونت هاي چشمي))topical sulfacetamide

?( عفونت هاي پس از سوختگي )topical mafenide-silver sulfadiazine(

?(توکسوپالسموزيس))sulfadiazine+pyrimethamine

نکته: از داروي سولفاديازين براي درمان بيماري هاي التهابي مثل: IBD، روماتوئيد و کوليت استفاده مي شود.

موارد مصرف داروي کوتريموکسازول: عفونت ادراري، پنوموني، مننژيت، عفونت گوش مياني، سينوزيت، عفونت ليستريا، نوکارديا )Choice(، آئروموناس هيدروفيال، پنوموسايتوز پنومونيه))choice، MRSA، به عنوان داروي پشتيبان در درمان وبا، شيگال و تب تيفوئيد.

تداخالت دارويي:

?(به علت توانايي باال در اتصال به پروتئين هاي پالسما مي توانند با دارو هايي از قبيل: وارفارين، متوترکسات، NSAD و سولفونيل اوره آ بر سر اتصال به پروتئين ها رقابت کرده و سطح پالسمايي اين دارو ها را افزايش داده و باعث ايجاد مسموميت دارويي شوند.

?( با دارو هايي مثل سولفونيل اوره آ و تيازيدها حساسيت متقاطع دارند، يعني اگر کسي به تيازيدها حساس باشد به اين داروها هم حساس است.

موارد منع مصرف:

?(خانوم هاي باردار

?( بچه هاي کمتر از ? ماه

?( مادران شيرده

نکته: چون اين داروها توانايي بااليي در اتصال به پروتئين هاي پالسما دارند مي توانند باعث کندن بيلي روبين از پروتئين ها شوند وسطح آزاد بيلي روبين پالسما را باال ببرند که بيلي روبين مي تواند وارد مغز شده وباعث ايجاد عارضه اي به نام Kernicterus شود.

عوارض جانبي سولفوناميدها:

?(واکنش هاي آلرژيک، راش هاي پوستي، تب، پوسته پوسته شدن پوست، سندرم stevens-johnson

نکته: در سندرم stevens-johnson افراد ابتدا دچار خارش پوست مي شوند سپس پوست کهير ميزند و بعد دچار عفونت مي شود و ظاهري بسيار زشت ايجاد مي کند.عفونت هاي ناشي از اين سندرم مي تواند در موارد شديد باعث مرگ شود.

?( عوارض گوارشي شامل: تهوع، استفراغ و اسهال

?( نارسايي کبد) بيشتر در بيماران ايدزي(

(عوارض? خوني شامل: گرانولوسايتوپني، ترومبوسايتوپني، آنمي آپالستيک، هموليز حاد)خصوصاً در افرادي که دچار کمبود گلوکز? فسفات دهيدروژناز هستند(

?(nephrotoxicity

عوارض جانبي تري متو پريم:

در بدن عوارضي شبيه به کمبود اسيد فوليک ايجاد مي کند مانند: آنمي مگالوبالستيک، لکوپني و گرانولوسايتوپني

نکته: براي جلوگيري از عوارضي که نام برده شد بهتر است اين دارو همراه با folinicacid به صورت مکمل استفاده شود.

فلوروکينولون ها

اين داروها ابتدا به صورت کينولون ها بودند که با اضافه کردن فلئور به آن ها به اين شکل در آمدند.اضافه کردن فلور سه مزيت داشت:

?(قدرت نفوذ دارو را باال برد.

?( عوارض جانبي آن کاهش پيدا کرد.

?(طيف اثر آن ها نيز افزايش پيدا کرد.

انواع داروهاي فلوروکينولون بر اساس زمان ورود به بازار:

نسل اول: نورفلوکساسين

نسل دوم: سيپروفلوکساسين و اٌفلوکساسين

نسل سوم: لووفلوکساسين، جمي فلوکساسين و موکسيفلوکساسين

طيف اثر:

– نسل اول در درمان عفونت هاي ادراري وباکتري هاي گرم منفي استفاده مي شود.

– نسل دوم بر روي گرم منفي ها،گرم مثبت ها، گنوکوک، مايکوباکتريوم و پنومونيه هاي آتپيک اثر دارد.

– نسل سوم که طيف اثر گسترده تري دارد در درمان گرم منفي ها و بيشتر گرم مثبت ها و عفونت هاي دستگاه تنفسي به کار مي روند.

نکته: طيف اثر جمي فلوکساسين و موکسيفلوکساسين بسيار گسترده است و حتي بر روي باکتري هاي بي هوازي هم مي تواند تاثير گذار باشد.

مکانيسم اثر: اين دارو ها آنزيم هاي topoisomerase II مخصوصاً) در گرم منفي ها( و

topoisomerase IVمخصوصاً) در گرم مثبت ها( را مهار کرده و از تکثير DNA جلوگيري مي کنند و

باعث از بين رفتن باکتري مي شوند.)باکتريوسايد(

نکته: topoisomerase II همان DNA gyrase است.

نکته: DNA gyrase باعث باز شدن DNA از يکديگر مي شود و آنزيم topoisomerase IV باعث باز شدن DNA کروموزال در طي ميتوز مي شود.

عوارض جانبي

?(طمع بدي دارند.

?( ضعف عضالني

?( پارگي تاندون

?( آسيب به مفصل و غضروف

?(Phototoxicity

?( راش هاي پوستي

?( سندرم stevens-johnson

?( سردرد-سرگيجه

نکته: اين داروها به علت آسيب به مفاصل و غضروف نبايد در افراد زير ?? سال که در سن رشد هستند،استفاده شود. همچنين اين داروها در بارداري ممنوعيت مصرف دارند.

نکته: بهتر است از داروي موکسيفلوکساسين در افرادي که بيماري هاي قلبي و عروقي دارند استفاده نشود.

موارد مصرف: در عفونت هاي ادراري، عفونت هاي دستگاه گوارش، عفونت هاي گرم منفي، عفونت هاي تنفسي، عفونت هاي پوست و بافت نرم مثل سلوليت، عفونت استخوان و مفاصل، عفونت پروستات، سوزاک، منگوکوک، کالميديا، سل، و به صورت قطره در عفونت هاي گوش و چشم استفاده مي شود.
تداخالت دارويي: باعث مهار آنزيم هاي کبد مي شوند و بهتر است با داروهايي مثل وارفارين، کافئين و تئوفيلين استفاده نشوند.

تجويز آنتي بوتيک ها در دوران بارداري بايد با توجه به جدول زير صورت بگيرد.

? Penicillins ? B

? Cephalosporins ? B

? Metronidazole ? Controversial (B)

? Fluoroquinolones ? C

? Erythromycin, Azithromycin ? B

? Clarithromycin ? C

? Aminoglycosides ? C

? Tetracyclines ? D

 

 

جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره ۵۴۱۰۹۰۰۰ -۰۲۱ تماس حاصل فرمایید.

فارماکولوژي دانشي در ارتباط با داروها و تاثير مواد شيميايي بر روي سيستم هاي بيولوژيک

فارماکولوژي دانشي در ارتباط با داروها و تاثير مواد شيميايي بر روي سيستم هاي بيولوژيک

فارماکولوژي دانشي است که در ارتباط با داروها و تاثير مواد شيميايي بر روي سيستم هاي بيولوژيک بحث مي کند.بطور کلي فارماکولوژي پزشکي در پيشگيري تشخيص و درمان بيماري ها به ما کمک مي کند.

:Toxicology سم شناسي دانشي است که درباره ي تاثير سموم بر سيستم هاي زنده بحث مي کند.ميتوان گفت توکسيکولوژي شاخه اي از فارماکولوژي است که درباره ي تاثيرات سوء مواد شيميايي و داروها بر سيستم هاي زنده بحث مي کند.

داروها ، حشره کش ها ، آفت کش ها ، سموم حيواني ، سموم گياهي ، سموم شيميايي و سموم راديواکتيو همه در حوزه ي سم شناسي قرار مي گيرند.

مهم:طبق تعريف پاراسلسوس)پدر علم سم شناسي(همه ي مواد در دنيا سم هستند و آنچه که فرق بين سم و دارو را مشخص مي کند دوز است.)آب هم ميتواند سم باشد!(

دارو:مولکول کوچکي است که وقتي وارد بدن بشود مي تواند باعث تغيير در عملکرد بدن به نفع بهبودي بيماري گردد. داروها مي توانند مواد ارگانيک ، نيمه ارگانيک ، معدني ، پروتئين ، ليپيد ، کربوهيدرات ، پپتيد و يا نوکلئيک اسيد باشند. بنابراين از نظر تيپ ، دارو مي تواند در حوزه ي مختلفي قرار بگيرد. ساير داروها از داروهاي بسيار کوچک در حد يک يون مثل ليتيوم تا پروتئين ها و آنزيم هايي به اندازه ي 50000Da مثل آنزيم ترومبوليتيک و استرپتوکيناز متغير است.

منابع داروها:داروها منابع مختلفي دارند که يا طبيعي ، نيمه سنتزي ، سنتزي و يا بيولوژيک هستند.

-1داروهاي طبيعي(:(Naturalاز منابع طبيعي بدست مي آيد مانند داروهاي گياهي)از جمله مورفين از گياه خشخاش ، آتروپين ، ديگوکسين ، هيوسين(، داروهاي حيواني)مانند انسولينو آنتي سرم ها؛انسولين تا چند وقت

پيش از خوک و گاو تهيه مي شد ولي بدليل ايجاد آلرژي امروزه به اين شکل تهيه نمي شود(،داروهاي معدني)مانند آهن ، کلسيم و روي(،ميکروارگانيسم ها)مانند پني سيلين(.
-9داروهاي نيمه سنتزي(:(semi syntheticاين داروها base طبيعي و Natural دارند که با يک تغيير اندک در ساختمانشان به داروهاي نيمه سنتزي تبديل مي شوند.مثال:آموکسي سيلين و آمپي سيلين که آنيونپي سيلين)پني سيلين هايي که يک گروه آنين به آنها اضافه کرده اند(هستند.

-3داروهاي سنتزي(:(syntheticباالي %29 از داروها در اين دسته قرار ميگيرند.مانند استامينوفن ، ديازپام و….

-4بيوتکنولوژي:برخي از داروهايي که از روش هايي مانند مهندسي ژنتيک و DNA نوترکيب تهيه مي شوند در اين رده قرار مي گيرند مثل داروهاي ضد سرطاني و ضد ويروسي و گروه دارويي واکسن ها.
کالس بندي داروها:معموال برسه اساس داروها را طبقه بندي مي کنند:

-1براساس تاثير دارو بر قسمتي از بدن)مثل داروهاي CNS depressant که بر CNS اثر مي گذارند،داروهاي Bronchodilator که بازکننده برونش هستند يا شل کننده هاي عضالت(

-9براساس کاربرد باليني)مثل داروهاي ضد فشارخون ، ضد ديابت ، ضد درد(

-3براساس ساختمان شيميايي دارو)مثل داروهاي کاتکول آميني ، نوراپي نفرين ، اپي نفرين ، دوپامين يا استروئيد ها مثل مورفين و يا ترامادول ، بنزوديازپين ها ساختمان شيميايي آن ها مانند ديازپام است و يا باربيتورات ها که مشتقات اسيد باربيتوريک هستند.(

نام گذاري داروها:داروها 3 نام دارند:

-1نام (genericعمومي( -9نام تجاري -3نام شيميايي

نام generic معموال يک الگوي خاص دارد؛مثال در مورد خانواده بنزوديازپين ها،همگي به “پام” ختم مي شوند مثل:ديازپام ، لورازپام يا در مورد داروهاي ?-blocker که براي تپش قلب و فشارخون کاربرد دارند همگي به”لول”ختم مي شوند مثل:پروپرانولول ، متوپرولول ، تيمولول يا گروه پني سيلين ها همگي به “سيلين” ختم مي شوند.

به نام تجاري برند نيز مي گويند. براي مثال داروي Indral به عنوان برند پروپرانولول شناخته مي شود.

داروها را از لحاظ چگونگي تهيه از داروخانه توسط افراد به دو دسته (OTCبدون نسخه( و Prescripyion )حتما نياز به نسخه پزشک دارد(تقسيم مي کنند. ليست داروهاي OTC را از سايت سازمان غذا و دارو ميتوان تهيه کرد).)FDA

کليات فارماکولوژي در دو بحث Pharmakokinetic و Pharmacodynamic گنجانده مي شود. فارماکوکينتيک به تاثير بدن برروي دارو مي پردازد. در واقع در فارماکوکينتيک به سرنوشت دارو در بدن)جذب ، توزيع ، متابوليسم ، دفع(پرداخته مي شود.برعکس فارماکوديناميک به تاثير دارو بر بدن مي پردازد. به اين ترتيب که مکانيسم اثر دارو چيست و به چه گيرنده هايي متصل مي شود و چه اثرات و side effect هايي دارد.

اگر بخواهيم کليات فارماکوکينتک و فارماکوديناميک را بررسي کنيم ، وقتي دارويي را مصرف مي کنيم بعد از فرآيند جذب )ورود دارو پس از تجويز به گردش خون سيستميک( که بستگي به نوع تجويز دارو دارد.)براي مثال اگر تجويز بصورت IV باشد مستقيما وارد خون شده و جذب باال))%199 دارد. اما گاهي اوقات که دارو را بصورت IM يا زيرجلدي تجويز کنيم ، يا حتي بصورت خوراکي جذب آن بصورت %199 نخواهد بود در جريان خون گردش مي کند و توزيع مي شود)فرآيند )Distribution

فارماکولوژي

هنگام تجويز ، دارو يک ماده خنثي است که با توجه به ماهيت دارو در قسمت هاي مختلف بدن توزيع مي شود. براي مثال اگر داروي ايبوبروفن را براي رفع سردرد مصرف کنيم پس از سرريز ممکن است وارد قسمت هاي ديگر از جمله قلب ، کبد ، کليه و CNS شود به همين دليل بحث تجويز دوز استاندارد دارو بسيار مهم است. پس از فرآيند توزيع ، بحث متابوليسم دارو مي باشد که ارگان اصلي متابوليزه کننده در اين زمينه کبد مي باشد و بخش عمده اي از داروها در حالت کلي توسط کبد متابوليزه شده و از بين مي روند.در نهايت نيز دارو بايد از بدن دفع شود که به مجموع اين فرآيند فارماکوکينتيک گويند.

در فارماکوديناميک بحث مکانيسم اثر دارو و عوارض جانبي و تاثيرات دارو بررسي مي شود. براي مثال وقتي پروپرانولول را مصرف مي کنيم گيرنده هاي ?1 قلب را آنتاگونيزه کرده و باعث کاهش ضربان قلب و برادي کاردي مي شود. اما اگر در مورد مصرف پروپرانولول Over dose کنيم دچار ايست قلبي مي شويم.

اولين مرحله در شروع بحث فارماکوديناميک تعامل دارو با گيرنده است. فرآيند مقدار پاسخ Dose) )response در فارماکوديناميک مطرح مي شود. اين پديده بيان مي کند که در هرقدر Dose دارو بيشتر شود ، مقدار پاسخي که از دارو انتظار داريم نيز بيشتر خواهد شد.

همچنين مکانيسم سميت دارو در حوزه ي فارماکوديناميک مطرح مي شود.

تقريبا در مورد همه ي داروها اين مسئله وجود دارد که وقتي دارو وارد بدن مي شود ، بايستي روي گيرنده هاي خود اثر بگذارد ، گيرنده را فعال کند که به دنبال آن يک سري وقايع intra cellular اتفاق مي افتد که در نهايت مي توانيم اثر دارو را ببينيم. گيرنده يا رسپتورها معموال ملکول بزرگي مانند پروتئين ها يا حتي اسيدهاي نوکلئيک يا حتي آنزيم ها و يا فرآيندهاي فيزيولوژيک هستند ، بدين معنا که يک دارو يک فرآيند فيزولوژيک را Block يا Activate مي کند.مثال هايي از اين مورد گيرنده هاي نوروترانسميتر يا فرآيند مربوط به neurotransmitter reuptake transporters مي باشد.براي مثال نوروترانسميتري مثل نوراپي نفرين وقتي که آزاد مي شود ، بخشي از نوروترانسميتر به داخل عصب باز ميگردد. اين عمل را يک حامل مخصوص انجام مي دهد. گاهي اوقات داروها اين حامل را نيز مهار مي کنند. در برخي اوقات رسپتورها مي توانند يک کانال يوني باشند؛ براي مثال در مورد داروي ديازپام ، برروي گيرنده GABA ، يک گيرنده يوني مي باشد.

آگونيست:دارويي است که برروي گيرنده متصل مي شود و گيرنده را فعال مي کند.

آنتاگونيست:دارويي است که بر روي گيرنده متصل مي شود و از فعال شدن آن توسط آگونيست جلوگيري مي کند.

طبق تئوري جديد گفته مي شود که گيرنده ها به 9 شکل در بدن وجود دارند: فعال))Ra و غيرفعال).)Riدر بدن هميشه يک تعادل بين گيرنده هاي فعال و غيرفعال وجود دارد ، بنابراين بدون اينکه حتي دارو برروي يک گيرنده اثر کند و آن را فعال کند ، گاهي اوقات خود گيرنده ها يک حالت فعال دارند که به آن Constitutive activity يا فعاليت ذاتي گيرنده ها گويند.

گيرنده فعال که در حالت عادي خود فعاليت ذاتي دارد ، باعث برانگيختن يک سري واکنش هاي درون سلولي )signaling(مي شود اما در خصوص گيرنده هاي غيرفعال اين اتفاق نمي افتد و نمي تواند عوامل اجرايي و signaling را فعال کند.

بطور کلي آگونيست دارويي است که بيشتر به گيرنده فعال تمايل دارد و در صورت اتصال به آنها باعث فعال شدن effector هاي درون سلولي و در نهايت پاسخ و اثر دارو مي شود.

قاعدتا وقتي يک دارو تجويز مي شود ، به دو قسمت متصل مي شود ، يا به گيرنده هاي مخصوص خود))receptor site متصل مي شود که هدف اصلي ما نير هست. اما گاهي دارو به قسمت هايي متصل مي شود که در اصال نبايد اتصال يابد ولي اجتناب ناپذير است به اين قسمت ها inter binding site مي گوييم. براي مثال وقتي دارو وارد خون مي شود ، بخشي از آن به آلبومين اتصال مي يابد و يا حتي وقتي که دارو به بافت هاي ديگر منتقل مي شود ، به پروتئين هاي اين بافت ها اتصال مي يابد ولي اين قسمت از دارو مورد استفاده نمي باشد و بنابراين هميشه فرم آزاد دارو که به پروتئين ها متصل نيست مي تواند به قسمت هاي مختلف بدن متصل گشته و اثر خود را اعمال کند.

(Effectorعوامل اجرايي(: وقتي يک دارو)مثل نوراپي نفرين( برروي گيرنده اش متصل مي شود ، گيرنده را فعال مي کند و به دنبال آن عوامل اجرايي فعال مي شوند. عمل کننده ها))effectorدر واقع فرآيندهاي درون سلولي هستند که توسط دارو فعال مي شوند. براي مثال نوراپي نفرين بر روي گيرنده هاي ? خود برروي قلب اثر مي گذارد. گيرنده هاي ? از نوع گيرنده هاي متصل به پروتئينG مي باشند.

سيستم هاي بيولوژيک

پروتئينG سه قسمت ?،?،? دارد. اگر نوراپي نفرين به اين گيرنده هاي خود متصل شود ، پروتئين G را فعال کرده و پروتئين G خود به يک آنزيم متصل گشته و آن آنزيم را فعال مي کند. در اين مثال آنزيم مورد نظر ما آدنيليل سيکالز مي باشد که ATP را به C.Amp باعث افزايش ضربان قلب مي شود.

بنابراين effector هاي ما آدنيليل يا فسفوليپازC ، يا تيروزين کيناز و يا کانال سديم پتاسيم مي باشد. وقتي که دارو وارد بدن مي شود ، با اثر بر روي گيرنده خودش ، آن را فعال کرده و بنابراين ما تاثير دارو را ميبينيم. اگر اين تعامل را بصورت يک نمودار نمايش دهيم ، در اين صورت ارتباط بين مقدار دارو و پاسخ را منحني مقدار- پاسخ مي گوييم. در اين منحني اگر محور x را مقدار دارو))Dose و محور y را effect قرار مي دهيم ، در اين صورت انتظار داريم هرقدر مقدار دوز بيشتر شود ، اثر نيز بيشتر شود. ولي از آنجا که در اين اثر در نهايت تمام مي شود ، پايان آن به صورت خط راست در مي آيد.

در اين نمودار نقطه اي داريم که حداکثر اثر را نشان مي دهد که به آن Emax مي گوييم. مثال داروي مورفين را به عنوان يک اپيوئيد)ضد درد( مصرف مي کنيم و حداکثر اثر خود را ايجاد مي کند. به همين دليل به مورفين يک آگونيست کامل مي گوييم.

همچنين در اين منحني اصطالحي به نام Ec50 داريم که مخفف effective concentration مي باشد. در واقع بيانگر دوزي از دارو مي باشد که بتواند Emax %09 را ايجاد کند. در واقع اين منحني يک منحني باليني نيست بلکه در شرايط آزمايشگاهي و از بافت هاي ايزوله بدست آمده است. مثال در يک بافت ايوزله دهليز ، يک بافت دهليز را جذا مي کنند و بعد دارو را تزريق کرده و تعداد ضربان قلب را اندازه گيري مي کنند. اما اگر همين منحني را بر روي انسان بررسي کنيم ، منحني به همين شکل اما با اختالفاتي اندک ديده ميشود. به اين منحني ، منحني مقدار- پاسخ کميتي مي گويند.

)Emax(Efficacy يا حداکثر کارايي ، با داروهايي که full agonist هستند به صورت %199 ايجاد مي شود يعني اگر يک دارويي بت.اند Emax را ايجاد کند به آن full agonist يا آگونيست کامل مي گوييم. بعضي از داروها هستند که نمي توانند حداکثر کارايي را ايجاد کنند که به آن داروها (Partial agonistآگونيست نسبي( مي گوييم. در واقع efficacy تحت تاثير عوامل مختلفي چون دارو ، گيرنده و سيستم Effector هست.

دانش فارماکولوژي

اگر ما تاثير يک دارو را در جمعيت به همان شيوه قبلي محاسبه کنيم تنها تفاوتي که دارد اين است که اصطالحات تغيير مي کند. براي نمونه Ec50 به Ed50 تبديل مي شود که بيان کننده ي دوزي است که باعث ايجاد 50% حداکثر اثر شود. فرق اين منحني با منحني قبلي اين است که وقتي که بخواهيم اين عدد را برروي انسان ببريم ، قاعدتا نميتوانيم 19 يا 99 بيمار را تست کنيم. چون تعداد مريض ها خيلي زياد مي شود وقتي که تعداد زياد مي شود و چون نمي توان همه را در يک منحني جاي داد ، از لگاريتم دوز استفاده مي کنند و شکل آن عوض مي شود. در اين حالت لگاريتم دوز را دو محور X و محور Y همان Effect بماند ، منحني Sشکل مي شود.

اگر يک منحني داشته باشيم که اتصال دارو به گيرنده را نشان دهد((binding ، اگر محور x را دوز دارو و محور y را درصد اتصال دارو به گيرنده درنظر بگيريم ، در اينجا نيز يک (Bmaxحداکثر اتصال(داريم که در آن %199گيرنده ها متصل شده اند. قاعدتا دوزي از دارو که بتواند به %09 از گيرنده ها متصل شود بايد عددي بشود که نصفي از Bmax باشد که ما به اين عدد Kd مي گوييم. Kd عمال بايد معادل Ec50 باشد ، ولي Kd هميشه بيشتر از Ec50 است ، يعني هميشه در بدن تعداد گيرنده وجود دارند که به صورت يدکي هستند و به دارو متصل نمي شوند. به اين گيرنده ها ، گيرنده هاي يدکي مي گوييم.)چون )Kd<Ec50 تئوري که وجود گيرنده هاي يدکي را توجيه مي کند ، بيان مي کند که هرقدر تعداد گيرنده ها بيشتر باشد ، احتمال برخورد دارو با گيرنده ها بيشتر و بنابراين امکان اثر بيشتر خواهد بود. حال اگر همين منحني را ب جمعيت تعميم دهيم قاعدتا محور x دوز و محور y پاسخ ما خواهد بود منحني ما همان منحني S شکل خواهد بود با اين تفاوت که بجاي Ec50 ، Ed50 )يعني دوزي که باعث %09 حداکثر اثر بشود.( در فارماکولوژي دو اصطالح ديگر به نام هاي Td50 و Ld50 داريم. )toxic dose (Td50 به معناي دوزي است که باعث سميت در %09 افراد مي شود. )lethal dose(Ld50 به معناي ميانگين دوزي است که باعث %09 مرگ و مير در افراد شود.

Ld50 را از مطالعه برروي حيوانات بدست آورده و سپس به انسان تعميم مي دهند)مستقيم روي انسان اجرا نمي کنند.(

بطور کلي براي مقايسه داروها از اين شاخص ها)Ed50 و…(استفاده مي کنند.بدين صورت که اگر دو داروي A و B داشته باشيم و Ed50 داروي 40mg A و داروي 60mg B باشد در آن صورت داروي A قوي تر و بهتر خواهد بود چون با دوز کمتر توانسته که همان اثر را اجرا کند. بنابراين ما با Ed50 ميخواهيم به قدرت دارئ برسيم.

قدرت((potency دارو مقدار دارويي است که باعث ايجاد يک اثر مي شود.در واقع با استفاده از منحني مقدار – پاسخ ، مي توانيم قدرت دارو را بدست آوريم. دارويي که Ed50 پايين تري داشته باشد ، قدرت بيشتري دارد.

– با توجه به 4 داروي A B C D کدام يک قوي تر است؟

فارماکولوژي

پاسخ:ما زماني که بخواهيم دو دارو را از لحاظ قدرت بسنجيم ، فقط به Ed50 نگاه ميکنيم. بنابراين در اين نمودار داروي A قوي تر است چون با دوز کمتري توانسته 50% ماکزيمم اثر بخشي را نسبت به خودش)Ed50 هر دارو را بايد نسبت به ماکزيمم اثر خود سنجيد(ايجاد کند.

هرقدر فاصله ي بين Ed50 و Td50 زيادتر باشد ، داروي مورد نظر ما Safe تر است. مثال در داروي ديگوکسين فاصله ي بين Ed50 و Td50 کم است و بنابراين اگر بيماري Over dose کند ممکن است بميرد!

(Therapeutic Indexشاخص درماني(:شاخص درماني بايد براي داروها مشخص شود تا بفهميم که داروي مورد نظر ما Safe هست يا نه. شاخص درماني عبارت است از نسبت Ld50 يا Td50 به Ed50 )هر قدر اين ضريب بيشتر باشد ، داروي ما ايمن تر است.(

بعضي از داروها ، خيلي Safe نيستند و زمان تجويز اين گونه داروها بايد دقت کنيم تا فرد دچار مسموميت دارويي نشود. براي مثال تئوفيلين که در درمان آسم استفاده مي شود ، مي تواند اثرات جانبي بسيار خطرناکي داشته باشد.

آگونيست و آنتاگونيست

آگونيست کامل : دارويي که هنگام اتصال به گيرنده قادر به فعال کردن کامل سيستم عمل کننده است.)رسيدن به )Full agonist( )E.max

آگونيست نسبي): )Partial دارويي که برخالف آگونيست کامل توانايي فعال کردن کامل سيستم را ندارد حتي اگر گيرنده ها به وضعيت اشباع برسند.)به E.max نمي رسد( دليل آن هم اتصال به هر دو شکل فعال و غيرفعال گيرنده است. )Ra-Da , Ri-Di(

*در حضور يک آگونيست کامل، آگونيست نسبي به عنوان مهارکننده عمل مي کند.

*در کتاب راجع به آگونيست نسبي نوشته است که تمايل آن به گيرنده Ra بيشتر از Ri است ولي استاد گفتهاند برابر است. همچنين در کتاب براي آگونيست خنثي گفته شده که تمايل آن به Ra و Ri برابر است و استاد به آن اشاره اي نکرده اند.

آگونيست معکوس): )inverse agonist دارويي که تمايل بيشتري به Ri نسبت به Raدارد. و از تبديل Ri به Ra جلوگيري مي کند. در واقع با اتصال به Ri و اشغال آن، تعداد Riها را کم کرده و تعادل Ra و Ri را جابجا نموده و از تبديل Ri به Ra جلوگيري ميکند.

مثال: GABA-A نوروترانسميتر مهاري در مغز است. در نتيجه تحريک گيرنده هاي GABA-A باعث رخوت و سُستي ميشود.

داروي ديازپام و در واقع خانواده بنزوديازپينها عملکرد آرامبخشي دارند و مکانيسم اثر آنها آگونيست کامل GABAA receptor است.

بتاکاربولينها آگونيست معکوس گيرندههاي GABA-A هستند و باعث تشنج و اضطرابزايي ميشوند. آنتاگونيست: دارويي که اثر آگونيست را معکوس)مهار( ميکند. انواع آنتاگونيست :

.1 فارماکولوژيک : آنتاگونيست روي همان گيرندهاي اثر ميگذارد که آگونيست اثر ميکند. مثال:
نوراپينفرين آگونيست و پروپرانولول آنتاگونيست گيرند B1 قلب است.
.9 فيزيولوژيک : آنتاگونيست و آگونيست با 9 مکانيسم مختلف اثر يکديگر را خنثي ميکنند. مثال:
گلوکوکورتيکوييدها و انسولين
.3 شيميايي

)1آنتاگونيست فارماکولوژيک:

الف( آنتاگونيست رقابتي)برگشت پذير( : با افزايش دوز آگونيست به اثرات آنتاگونيست ميتوان غلبه کرد.)اغلب داروها(

ب( آنتاگونيست غيررقابتي)برگشت ناپذير( : با افزايش دوز آگونيست به اثرات آنتاگونيست نميتوان غلبه کرد. مثال: در فئوکروموسيتوما )تومور ترشحکنندة اپي نفرين غده آدرنال( ناچاريم از آنتاگونيست برگشتناپذير گيرندههاي آلفا به نام فنوکسيبنزامين استفاده کنيم.

*تفاوت آسپرين و ساير داروهاي ضدالتهاب استروييدي اين است که آسپرين به طور برگشتناپذير توليد ترومبوکسان A2 را مهار ميکند و به دليل همين اثربخشي خوب فقط از آسپرين براي رقيق کردن خون در افراد دچار سکتة قلبي استفاده ميشود.

*اگر آنتاگونيست برگشتناپذير را به همراه آگونيست کامل استفاده کنيم هرگز نميتوانيم به E.max برسيم و منحني ما شبيه partial agonist ميشود

)2آنتاگونيست فيزيولوژيک: آنتاگونيست و آگونيست با 9 مکانيسم متفاوت اثر همديگر را خنثي ميکنند

مثال : -1 درمان برونکواسپاسم ناشي از هيستامين به وسيلة اپينفرين ؛ -9 گلوکوکورتيکوييدها)افزايش قند خون( و انسولين)کاهش قند خون( ؛ -3 در مسموميت با پروپرانولول از گلوکاگون استفاده ميکنيم.

)3 آنتاگونيست شيميايي:آنتاگونيست مستقيماً به آگونيست متصل ميشود و آن را غيرفعال ميکند.

مثال: -1 شالتورها: پادزهرهايي که براي درمان مسموميت با فلزات استفاده ميشوند)مثل ديمرکاپول براي مسموميت با سرب يا EDTها و کلسيم( ؛ -9 پراليدوکسيم پادزهر مسموميت با ارگانوفسفرهها.
مکانيسمهاي پيام رساني Signaling

زماني که دارو به گيرنده متصل ميشود سيستمهاي پيامرساني درون سلولي را فعال ميکند.

انواع سيستم : Receptor-effecter

سيستم بيولوژيک

)1 گيرنده درون سلول):)intracellular receptor که بايد داروي ما قابليت عبور از غشا را داشته باشد و حالليت در چربي اش باال باشد. مثال : استروييدها،هورمونهاي تيروييدي، کورتيکواستروييدها، هورمونهاي جنسي ) *بقيه گيرنده ها گيرنده Transmembrane دارند.

2 گيرندة تيروزين کيناز: زماني که فعال ميشود با خاصيت آنزيمي خود اثرات دارو را در سلول اعمال ميکند. مثال : گيرندة انسولين

)3 گيرندة شبه تيروزين کيناز: خودش خاصيت تيروزين کينازي ندارد، بلکه به يک سري سوبستراهاي ديگر متصل است که آنها خاصيت تيروزين کينازي دارند.مثال : مولکولهاي JAK-STAT، هورمون رشد، سيتوکينها

4 کانال يوني: مثال : -1 فعال شدن گيرندة GABAA توسط بنزوديازپين و ورود يون کلر به درون سلول

-5 فعال شدن گيرندة نيکوتيني در مغز توسط نيکوتين و ورود سديم به سلول گيرندة متصل به پروتين : ) GPCR( G پس از فعال شدن گيرنده، پروتيين G فعال شده و سپس به يک آنزيم متصل گشته و آنزيم اثرات دارو را در سلول ايجاد ميکند. مثال: اگر آنزيم از نوع آدنيالت سيکالز باشد توليد cAMPميکند و cAMPاثرات را ايجاد ميکند. )داروهاي مقلد سمپاتيک و پاراسمپاتيک(

تنظيم گيرنده ها))Receptor regulation :گيرندههايي که در بدن هستند توسط فرآيندهايي خاص از نظر تعداد ، موقعيت و حساسيت تنظيم ميشود. اين فرآيندها عبارتند از :

:Down regulation -1 در صورت مواجهه مداوم با آگونيست بعد از مدتي، جهت خودتنظيمي منفي با اثر دارو، بدن به طور خودکار تعداد گيرندهها را کم ميکند

:Up regulation -9 در صورت مهارشدن مداوم گيرندهها توسط آنتاگونيست بدن بعد از مدتي براي مقابله با اثر دارو تعداد گيرندهها را افزايش ميدهد.

تاکي فيالکسي: بعد از مدتي تجويز دارو، بيمار پاسخ الزم را به دارو نميدهد. در تاکيفيالکسي مکانيسمهاي تنظيم گيرندهها تاثيرگذارند.

چند نظريه براي نحوه تنظيم گيرندهها در سلول وجود دارد:

-1 مولکولهايي در درون سلول وجود دارند که بعد از استفاده از دارو به افکتورهاي درون سلولي متصل ميشوند و افکتورها را مهار ميکنند. مثال: مولکول B-arrestin در سلولهاي داراي گيرندههاي وابسته به G-pr به G-pr متصل ميشود و آن را مهار مي کند.

-9 در صورت استفاده از آگونيست، سلولها گيرنده و آگونيست را باهم به داخل خود مي برند. که يا گيرنده به سطح سلول برگردانده ميشود يا همراه آگونيست تجزيه ميشود.

-3 در زمان استفاده مرتب از يک آگونيست، سوبستراهاي ضروري درونسلولي کاهش مييابد.

 

جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره ۵۴۱۰۹۰۰۰ -۰۲۱ تماس حاصل فرمایید.

فارماکوکينتيک

فارماکوکينتيک pharmacokinetic

همانطور که قبلا ذکر شده است فارماکوکينتيک يعني مباحث مربوط به جذب ,توزيع ,متابوليک و دفع دارو ها.يعني در واقع فارماکوکينتيک يعني سرنوشت دارو در درمان.يعني ميخواهيم بدانيم چه اتفاقي براي بدن ميافتد وقتي که دارويي تجويز ميشود.

:The fate of drugs

فارماکوکينتيک

اصطالح سرنوشت دارو در بدن يا the fate of drug در واقع اين را نشان ميدهد که وقتي يک دارويي تجويز شد در پروسه اول قاعدتا بايد از هر محلي که وارد بدن شد جذب خون شود.
چرا گفته ميشه گردش خون سيستميک؟چون وقتي يک دارو به صورت خوراکي مصرف ميشود از طريق وريد باب وارد کبد ميشود و در کبد توسط آنزيم هاي کبدي تجزيه ميشود و ممکنه بخش از دارو يا حتي تمام آن در کبد متابوليزه شود و به گردش خون سيستميک وارد نگردد.

مثال داروي ليدوکائين که يک داروي بي حسي موضعي است اگر به صورت خوراکي مصرف شود در کبد تحت تاثير آنزيم هاي کبدي از بين ميرود.به اين فرآيند اثر عبور اول يا first pass effect ميگويند.

به صورت طبقه بندي:

اول تجويز دارو administration:

داروها به روش هاي مختلفي تجويز ميشود:

-1خوراکي

-2تزريقي:IV-ID-IM-Subcutaneous

topical-3 )پمادها(

و يا هر روش ديگري

حال هر زماني که در هنگام تجويز دارو هدف درمان سيستميک باشد بايد دارو در مرحله بعدي جذب شود.وقتي که فرآيند جذب رخ داد و دارو وارد جريان خون شد,بايد به قسمت هاي مختلف بدن توزيع شود.
بنابرين دارو در فرآيند توزيع distribution از طريق خون به قسمت هاي مختلف بدن ميرود اما در اين قسمت نکته مهم اين است که دارو در خون به 2 صورت وجود دارد: -1فرم آزاد -2فرم متصل به پروتئين هاي پالسما که به اين دو صورت تا اطراف بافت ميرود.ولي هنگام ورود به بافت دارو بايد به صورت فرم آزاد باشد وبه صورت متصل با پروتئين نميتواند وارد بافت شود.در بافت دارو يا به بافت متصل ميشه يا نه.

گاهي اوقات دارو وارد بافت ميشه و باز مجددا redistribute ميشود و به داخل خون برميگردد و هميشه يک باالنسي بين اين دو حالت در بدن وجود دارد.

فرآيند بعدي متابوليسم است.متابوليسم عمده در کبد صورت ميگيرد)استاد به کبد کارخونه متابوليسم ميگويد(داروها توسط کبد متابوليزه ميشوند و ازبين ميروند و به اين صورت اثر دارو کم ميشود.

بعد از اينکه فرآيند متابوليسم انجام شد ,دارو بايد از بدن دفع شود.زيرا براي هميشه نميتواند در بدن بماند.لذا دارو يا دفع و يا حذف ميشود.))excretion or elimination ارگان اصلي دفع کليه است.البته اغلب دارو ها توسط کبد نيز دفع ميشوند.استثنا هم وجود دارد که دارو از طريق روده و يا از طريق غدد عرق و غدد شيري نيز دفع شود.

به هر حال چيزي که همه متوجه آن شديم اين است که دارو وقتي وارد مناطق مختلف بدن ميشود از غشا هاي بيولوژيک بدن عبور ميکند.پس همان رفتاري را دارد که در فيزيولوژي مطالعه کرديم. يعني شبيه مولکول هاي مختلف براي عبور از غشاها از روش هاي انتشار ساده , انتشار تسهيل شده,انتقال فعال,اگزوسيتوز,اندوسيتوز و حتي پينوسيتوز تبعيت ميکند.

درباره داوهايي که از طريق انتشار منتقل ميشوند يک قانون وجود دارد به نام : fick ‘s law

طبق اين قانون سرعت عبور مولکول ها يا دارو ها از غشاهاي زيستي به عوامل مختلفي بستگي دارد:

-1اختالف غلظت بين دو طرف غشاء(:(concentration که هرچه بيشتر باشد سرعت عبور بيشتر است.

C1-c2

-2ضريب نفوذ پذيري (permeability coefficient( هر چقدر بيشتر باشد سرعت عبور نيز بيشتر است.

?نفوذ پذيري به عوامل زير بستگي دارد:

)1حالليت دارو

)2موقعيت دارو

)3سايز دارو

)4ميزان يونيزه و غير يونيزه بودن دارو.که در يونيزه بودن امکان delivery از يک سمت غشاء به طرف ديگر کمتر است.

-3مساحت غشاء:هرچه بيشتر باشد احتمال عبور و سرعت عبور بيشتر است.

-4ضخامت غشاء:هرچه کمتر باشد احتمال عبور بيسشتر است.مثال دارو ها از ريه بيشتر جذب ميشوند زيرا ضخامت غشاء کمتر است.

فرمول : fick ‘s law

فارماکوکينتيک

؟؟دارو بيشتر از معده جذب ميشود يا روده؟؟:روده:زيرا مساحت غشاء بيشتر است.

**نکته:تنها راه درمان ديابت نوع يک تزريق است.ولي تمايل زيادي براي تجويز انسولين استنشاقي وجود دارد که هنوز موفق نشده اند.

:Water and Lipid Solubility of Drugs

? بعضي از داروها داراي بار الکترواستاتيک هستند )يعني حالليت آن ها در آب بيشتر است(پس تمايل دارند از طريق polar ها يا منافذي که شرايط انتقال دارو هاي قطبي را دارند؛عبور کنند.
? بعضي از دارو ها، داروهاي حالل در چربي هستند که به واسطه ساختار شيمياييشان خيلي راحت از غشا عبور ميکنند.

? بعضي از دارو ها به هر حال از طريق کانال هاي مختلف عبور ميکنند.

? بعضي از دارو ها اسيد يا باز ضعيف هستند و ميزان جابهجايي دارو از يک طرف غشا به طرف ديگر به pH محيط بستگي دارد.

ما علت چيست؟

چون در يک قانون کلي…

– دارو هايي که اسيد ضعيف هستند در محيط بازي به صورت يونيزه در ميآيند و چون در حالت يونيزه مولکول بزرگ ميشود امکان عبور دارو از غشا کمتر ميشود.

– به همين صورت در مورد دارو هاي بازي ضعيف هم در محيط اسيدي به صوت يونيزه در ميآيند و عبور کاهش مييابد.

– دارو هاي اسيدي در محيط اسيدي غير يونيزه ميشوند و امکان جابهجايي وجود دارد.

– و دارو هاي بازي در محيط بازي غير يونيزه ميشوند و امکان جابهجايي وجود دارد.

*پس به طور کلي اگر دارو يونيزه شود امکان عبور از غشا هاي زيستي کم است.واگر دارو يونيزه نشود امکان عبور از غشا هاي زيستي هست.

حاال کجا به کار ميآيد؟

اصل استفاده از آن مربوط مي شود به رفع مسموميت دارويي است ولي افراد معتاد نيز از اين اصل استفاده مي کنند:(

-مثال:افرادي که معتاد هستند مورفين مصرف ميکنند. مورفين در واقع به صورت يک باز ضعيف است.پس وقتي که ميخواهند تست اعتياد بدهند قبل از تست آبليمو مصرف ميکنند.
اما علت:همانظور که گفته شدمورفين يک باز است وقتي که وارد کليه ميشود يک بخشي از دارو به صورت غير قطبي در ميآيد و مجدد بر ميگردد به همين خاطر نيمه عمرش معموال باالست. معتاديني که مورفين يا ترياک مصرف کند و حاال قرار است تست بدهند، آبليمو مصرف مي کنند.وقتي که آبليمو مصرف شود pHادرار )و يا pH کليه( اسيدي ميشود. باز )قليا( در محيط اسيدي به حالت يونيزه در ميآيد و در نتيجه تمام مورفيني که وارد کليه ميشود از طريق ادرار دفع ميشود. کافيست مثال چندوقت آبليمو را مصرف کنند در نتيجه هنگام تست اعتياد هيچ اثري از مورفين در ادرار ديده نميشود.

درمان مسموميت دارويي:

شما براي دارو هايي که اسيدي هستند يکي از راه هايي که بتوانيد براي دفع اين دارو ها را استفاده کنيد قليايي کردن ادرار با بيکربنات سديم است. پس شما چاره اي نداريد جز اينکه در بيمارستان فردي که با يک داروي قليايي دچار اوردوز شده را با اسيدي کردن ادرارش در دفع دارو کمک کنيد.

براي دارو هاي قليايي Detoxify کردن يا سم زدايي کردن دارو با استفاده از آمونيوم کلريد است که ادرار را اسيدي ميکنند.

:Henderson-Hasselbalch Equation

ما در مورد دارو هايي که اسيد يا باز هستند براي اينکه بفهميم چه نسبتي ز دارو در واقع يونيزه يا غير يونيزه است از يک معادله استفاده ميکنيم به عنوان Henderson-Hasselbach equation که ميگويد:
log ( ) = ?

”protonated” means associated with proton (Hydrogenion)

طبق اين فرمول ميتوانيم بفهميم مثال يک دارو مثل آسپرين که اسيدي است وقتي در يک محيط قليايي قرار بگيرد جند درصد از دارو در آن محيط ميماند و چند درصد نميماند.

اگر دارو به صورت يونيزه باشد در آن محيط trap ميشود و ميماند و اگر غير يونيزه باشد از غشا عبور مي کند و از محيط جابهجا ميشود.

اين معادله يک معادله کاربردي است که در درمان مسموميت استفاده مي شود مثال براي دارو هايي که اسيدي هستند بياييم و ادرار را قليايي کنيم با بيکربنات سديم و در مورد دارو هايي که باز هستند بياييم و ادرار را اسيدي کنيم با آمونيوم کلرايد.

روش هاي متعددي وجود دارد تا ميتوانيم از جذب دارو يا سم جلوگيري کنيم مثال در مسموميت با ديازپام، کاري که ميتوانيد انجام دهيد
.1 يا بايد از جذب سم جلوگيري کنيد که شست و شوي معده است .2 يا تجويز مادهاي که آن سم به آن متصل شود و دفع شود مثل activated charcoal )ذغال فعال(

.3 يا اينکه دفع را زياد کنيم که همراه اين روش از يک دارو مدرن مثل پروگزيمال استفاده ميکنيم که دفع از طريق کليه را زياد کند.

.4 يا روش ديگر استفاده از پادزهر داروست. مثال براي داروي ديازپام پادزهر فرومازنين (feromazenin?) است.
**در مسموميت با استامينوفن – N ? استيل سيستئين *** در مسموميت با فلزات سنگين ? شالتور فلزات سنگين جذب(:)Absorption

دارو وقتي که تجويز ميشود بايد از محل تجويز جذب سيستميک بشود پس بنابراين انتظارمان به غير از روش IV که روشي هست که جذب ما %111 است و به اصطالح به آن يک نيز ميگوييم در ساير روش ها جذب %111 نيست.

يک اصطالح داريم به نام فراهم زيستي (Bioavailibility) که با Fraction ( F، کسر( نشان داده ميشود.

پس تعريف فراهم زيستي درواقع کسري از دارو که پس از تجويز به گردش خون سيستميک ميرود است.

مثال شما وقتي که به طور مثال ??? يا ??? ميلي گرم آموکسيسيلين مصرف ميکنيد ايا تمام آن به گردش خون سيستميک ميرود؟ قاعدتاً نه. بخشي از آن توسط اسيد معده از بين ميرود،بخشي توسط کبد و بخشي از آن به بافتها مانند روده متصل ميشود در بخش فراهم زيستي اعمالي نظير جذب ناکامل دارو ،عبور کردن دارو از کبد و متابليزه شدن آن باعث ميشوند که دارو F %??% را نداشته باشد و به اين فرايند fist past metabolism ميگويند که يعني ورود دارو به کبد و از بين رفتن آن.
مثال دارو نيترو گليسيرين))NTGکه به صورت زير زباني مصرف ميشود اگر خوراکي مصرف شود قسمت عمده آن از بين ميرود و ميزان فراهم زيستي آن کاهش مييابد.

نحوه محاسبه:

اگر دارو را به صورت IV تزريق کنيم ،در نقطه صفر نمودار, F %??% است و رفته رفته غلظت پائين ميايد،اين کاهش به اين دليل است که دارو در بافتها توزيع ميشود و بخشي از آن نيز دفع ميشود و به اين دليل نمودار پائين ميايد.

يعني اگر به طور مثال ما هر 0و5 و ?% ساعت پس از تجويز دارو غلظت پالسمايي دارو را محاسبه کنيم مساحت زير نمودار که با نام area under the corve(AVC) ميشناسيم رفته رفته کم ميشود .

وقتي دارو را به صورت خوراکي تجويز مي کينم در لحظه صفر دارو به %??% نميرسد زيرا وارد شدن دارو به جريان خون سيستميک زمان ميبرد و بعد از انکه دارو به مرور زمان وارد شد نيز ديگر هرگز به نقطه صفر تزريق IV دارو نميرسد بنابراين به صورت منحنيدر ميايد. قاعدتاً مساحت زير نمودار خوراکي نميتواند به اندازهاي IV باشد)همراه کمتر است(:.

خوراکي AVC
Bioavailability = AVC(IV)

*اگر دارو مولتي دوز باشد يک قسمت از نمودار را محاسبه ميکنند.مانند شکل باال

جذب))absorbtion تحت تاثير ? عامل مي باشد:

-1روش تجويز:خوراکي-IV_SC_

?-جريان هون : رابطه مستقيم

?-غلظت دارو : رابطه مستقيم

فارماکوکينتيک دارویی

)استاد توضيحات مختصري دادند و گفتند جدول خوانده شود )

– در حالتOral :اغلب دارو هارا شامل ميشود.

– در حالت : Sublingual or buccal دارو در دهان گذاشته مي شود و از طريق عروق دهان جذب ميشود.

– در حالت Intravenous يا داخل رگ: که داراي بيشترين concentration ميباشد

استفاده ازIV به صورت اورژانسي ميباشد

– در حالت :Inhalation به صورت اسپري استنشاقي است مخصوصاً براي respiratory disorder ها مثال آسم يا CUPD و داروهاي استنشاقي مانند هالوتان ،Ezotrol،infloran که از داروهاي مورد استفاده براي بيهوشي هستند.

– در حالت :topical که در واقع همان کرمها يا پمادها هستند.

– در حالت : Transdermal که براي دارمان سيستميک استفاده ميشود مثال گاهي اوقات patch پوستي فنتآلين براي کاهش درد استفاده ميشودو يا patch پوستي نيتروگليسيرين براي حالتي که بيمار بايد مداوم نيترگيليسيرين دريافت کند استفاده ميشود.

توزيع دارو:

فاکتور هايي که روي توزيع دارو تاثير ميگذارند مانند: %-سايز ارگان ) بافتي که دارو از آن عبور ميکند) ?-جريان خون

?-حالليت دارو)بيشتر متصل به ماکرو مولکولها يا رسپتورها ميشود( ?-اتصال که تمامي موارد فوق رابطه مستقيم با توزيع دارو دارند.

براي مورد :4 مثال وارفارين که داروي ضد انعقاد خون ميباشد، پس از استفاده به پروتئينهاي پالسمايي ميچسبد ولي با اين حال بيشترين اثرش در خون ميباشد.

*بنا براين اتصال يک دارو به رسپتورش باعث ميشود در آن فضا بيشتر بماند.*

در مورد توزيع 2 مدل داريم:

:Most comportment distribution -1 داروها اغلب در 2 بخش قرار ميگيرند: -1 درداخل خون

-2 در بخش خارج خون extravascular( بافت هاي خارج از خون(.

:One comportment distribution -2 دارو فقط وارد يک بخش ميشه، تقريبا اگر بتوانيم مثالي بزنيم داروي وارفارين فقط در خون ميماند و تمايلي به بيرون )يا خارج( ندارد.

در تزريق IV ميزان 111 Concentration درصد است پس انتظار داريم دارو بالفاصله بعد از تجويز با يک شيب بسيار زياد دارو شروع به توزيع کند و بعد از توزيع شدن به يک باالنس بين بافت ها و خون ميرسد و بعد بايک rate ثابت شروع به توزيع ميکند.

در 1-2 ساعت اول افت شديد مي کند و در بافت هاي مختلف توزيع ميشه )distribution phase( از اين جا به بعد به يک تعادل با خون رسيده و با شيب ماليم تر غلظتش پايين مي آيد و در واقع در اين مرحله دارو داره از بدن دفع ميشه که به نام فاز حذف))elimination phase مي گويند.

براي بدست آوردن نيمه عمر از اين قسمت نمودار کمک ميگيريم، نيمه عمر دارو يعني مدت زماني که غلظت پالسمايي)دوز( دارو به 1/2 ميزان قبلي خودش مي رسد مثال اگر غلظت دارويي اينجا نيم بوده در يک زماني غلظت پالسمايي ميرسه به .1/22 مدت زماني که از نيم رسيده به 1 /22 رسيده يعني 24-12=12 همان نيمه عمر دارو هستش )T1/2)

Extraction )پاکسازي(:

حذف دارو به وسيله ارگاني که خون داره از آن عبور مي کند مثال هنگامي که دارو از کبد عبور ميکند را پاکسازي مي گويند.

قدرت پاکسازي اون بافت را اصطالحا Extraction ميگن، يعني دارو با يک دوزي )غلظتي( وارد يک بافت ميشه مثال CI وارد ميشه و با غلظت CO خروجيش هست. قاعدتا انتظارمون اين هستش که 2 تا غلظت باهم متفاوت باشه که به ان ضريب Extraction ميگن.

اما در بخش توزيع ها وقتي دارويي را تجويز ميکنيم اجتناب ناپذيره که دارو در دوران pregnancy نتونه از سد جفت عبور کنه، بنابراين قاعدتا هر دارويي که تجويز ميشه احتماال ميتواند از سد جفت عبور کنه و به جنين برسد.

سوالي که مطرح ميشود اين است که کدام يک از داروها در دوران حاملگي (safeايمن( هست يا نه؟ : FDA pregnancy categories )سازمان غذا و دارو( سازمان غذا و دارو، داروها را به چند گروه تقسيم بندي کرده است و به شماي پزشک در بالين کمک ميکند تا داروي مناسب را انتخاب کنيد.

= Category A – 1 اين گروه از داروها هيچ خطري براي انسان و حيوان ندارند.

= Category B – 2 در مطالعات حيواني هيچ خطري ندارد ولي در مورد انسان اطالعات کافي نميباشد ولي باز ميشود استفاده کرد.

= Category C – 3 در مطالعات حيواني نشان داده که ميتواند Side effect باشد ولي در انسان يا گزارشي نشده يا مطالعات کافي نبوده بنابراين پزشک بايد تنها وقتي دارو را تجويز کند که ديگر چاره اي نداشته باشد، مثال شما داروهاي آسپرين-ايبوپروفن)داروهاي )n-side و … را که ضد درد ميباشند واين داروهاي مسکن همگي در گروه C و D قرار دارند.

پس دکتر چاره اي ندارد بايد اينجا بر اساس تجربه خودش و اگر خيلي UPDATE باشه ميتواند با استفاده از Tax book ها داروي مناسب را انتخاب کند مثال داروي مفناميک اسيد دارويي است که ميتواند توي short-term )يک زمان کوتاه( ازش استفاده کند.

*آنتي بيوتيک ها مثل پني سيلين- سفالوسپورين ها کال در گروه Bهستند که safe ميباشن اما داروي تتراسايکلين در گروه D ميباشد.

= Category D – 4 شواهدي وجود دارد که در انسان امکان ناهنجاري مادرزادي وجود دارد.

= Category X – 5 مطلقا نبايد استفاده شود اگر استفاده بشه منجر به ناهنجاري ميشود مانند داروي کليندامايسين

FDA = Category NA or N -6 آنها را در هيچ گروهي قرار نداده است بنابراين تا موقعي که هشداري FDA نداده ميتوانيم استفاده کنيم.

متابوليسم دارو

اصطالح متابوليسم يا biotranformation يعني تغيير شکل زيستي، اين نشان ميده که متابوليسم فقط به اين معني نيست که دارو فقط متابوليزه بشه و غير فعال بشه.
Biotranformation يعني دارو وارد کبد ميشه تحت تاثير آنزيم هاي کبدي قرار ميگيره يه فرآيند رخ ميده تغيير شکل پيدا ميکند .

اين تغيير شکل در اغلب موارد منجر به غير فعال شدن دارو ميشه ولي گاهي اوقات ممکنه دارو تازه فعال بشه. گاهي اوقات دارو ما فعال هست وارد کبد ميشه تغيير شکا هم ميده، متابوليسم حاصل از متابوليسم فعال هست )دارو فعاله( گاهي اوقات دارو وارد کبد ميشه توسط آنزيم هاي کبدي متابوليزه ميشه ولي تغيير پيدا ميکنه به يک متابوليسم سمي و باعث مسموميت دارويي ميشه.

-1 بنابراين همونطور که خدمتتون عرض کردم گاهي اوقات متابوليسم دارو منجر به termination آن ميشود، يعني فعاليت دارويي تمام ميشه و در اغلب موارد هم به همين صورت است: مثل داروهاي sympathomimetic/ phenothiazine گاهي اوقات دارو اصطالحا فعال نيست و به صورت پيش دارو prodrugs ميباشد، دارو بعد از ورود به کبد ) کال بعد از ورود به بدن( فعال ميشود، مانند داروي levodopa دارويي است که براي بيماري پارکينسون استفاده ميشود.دارو وارد بدن ميشود و به دوپامين تبديل ميشود ودوپامين براي درمان پارکينسون استفاده ميشود. چون دوپامين نمي تواند وارد مغز شود ما از پيش ساز آن يعني Levodopa استفاده ميکنيم. لوودوپا ايزومر چپ دوپاست. سپس دوپا به دوپامين تبديل مي شود. يا مثال داروي ( Minoxidil دارويي که براي درمان فشار خون استفاده مي شود.( وقتي وارد بدن مي شود به مينوکسيديل سولفات تبديل شده و فعال مي شود.

بعضي از داروها وارد کبد ميشوند و بعد از متابوليسم کبدي به يک ماده ي سمي تبديل مي شوند. مثال استامينوفن که يک داروي safe و پرمصرف است در عين حال يک سم کبدي است . در حالت طبيعي )دوز پايين( استامينوفن بعد از مصرف توليد متابوليت هاي سمي مي کند و بعدا detoxification صورت ميگيرد و ماده ي سمي حذف مي شود. ولي اگر استامينوفن در دوز باال مصرف شود))overdose ممکن است باعث نکروز سلول هاي کبدي شود و حتي در صورت شست وشوي معده و دفع استامينوفن ممکن است عارضه اي جبران ناپذير ايجاد شود.

حذف دارو : يعني اينکه شکل فعال دارو در خون، بافت يا محل گيرنده وجود نداشته باشد .

توجه : متابوليسم با حذف کامال متفاوت است .چون گاهي اوقات در فرايند متابوليسم يک دارو حذف نمي شود بلکه ممکن است به يک متابوليت فعال ديگر تبديل شود .

بعضي از دارو ها بدون اينکه متابوليسمي روي آنها صورت بگيرد حذف مي شوند . اين دارو ها ممکن است از کبد بگذرند ولي در نهايت به صورت دست نخورده وارد ادرار مي شوند . مثال پني سيلين، ليتيوم و …… .

عمده ي متابوليسم در کبد و توسط هاي آنزيم هاي کبدي انجام مي شود.

بعضي از داروها در خون و توسط آنزيم هاي خوني متابوليزه مي شوند . مثال اگر جنس دارو استر باشد ، استراز هاي خون دارو را مي شکنند. بعضي دارو ها در ديواره معده متابوليزه مي شوند مثل الکل .

بعضي از دارو ها وارد کبد مي شوند و در کبد يک فرايندي روي انها صورت مي گيرد و متابوليت حاصل توسط کليه دفع مي شود . بعضي دارو ها به طور مستقيم و دست نخورده توسط کليه دفع مي شوند . در کبد دو فاز متابوليسم وجود دارد .

فاز اول : در فاز اول کليه ي فرايند هاي اکسيداسيون ، احيا ، هيدروليز و دآميناسيون توسط آنزيم ها رخ مي دهد . مثال آنزيم هاي سيتوکروم p450 و يا آنزيم هاي mixed function oxidase موجب اکسيده شدن دارو ها مي شوند و دارو يا به همين صورت تحويل کليه داده مي شود و يا اينکه دارو وارد فاز دوم مي شود .

فاز دوم : فازي است که در آن يک مولکول محلول در آب مثل گاليسين ،استات ،سولفات، گلوتاتيون، استيل و متيل به متابوليت حاصل از فاز اول اضافه مي شود ) addition يا .) conjugation اين دارو يا به صورت محلول در مي آيد يا غير فعال ميشود و در نهايت از طريق کليه دفع مي شود .

جدول مربوط به فاز دوم کبدي)جدول زير( مهم است.

نکته جدول : در تشخيص و بررسي تومور غده ي آدرنال مي توان از متابوليت هاي متيله شده ي اپي نفرين در ادرار استفاده کرد.

سرعت متابوليسم:

سرعت متابوليسم در انسان هاي مختلف متفاوت است . سرعت متابوليسم در جامعه هاي مختلف متفاوت است.

به اين فرايند ژنتيک پلي مورفيسم مي گويند. مثال خيلي از داروها توسط سيتوکروم p450 که ساب تايپ هاي مختلفي دارد متابوليزه مي شوند. سيتوکروم p450 از نوع 3A4 در جوامع مختلف بيان متفاوتي دارد. بنابراين متابوليسم داروها هم قاعدتا بايد متفاوت باشد. در اين صورت مبحث فارماکوژنوميک مطرح ميشود. مثال ديگر کدوئين است. کدوئين در بدن بعضي افراد اصال جواب نميدهد چون آنزيم مربوطه براي متابوليسم در اين افراد وجود ندارد.

گاهي اوقات تجويز داروها ميتواند متابوليسم را تغيير دهد. بعضي از داروها مي توانند آنزيم هاي کبدي را القا کنند. بعضي از داروها مي توانند آنزيم هاي کبدي را مهار کنند. مثال داروي فنيتوئين و يا فنوباربيتال که براي درمان صرع استفاده مي شود. وقتي شما به عنوان يک پزشک براي يک مريض صرعي فنوباريبيتال با دوز کم تجويز ميکنيد بايد مريض را fallow کنيد. زيرا ممکن است بعد از 6 ماه اين مقدار دوز براي بيمار جواب ندهد چون اين دارو آنزيم هاي کبدي را القا ميکند و در نتيجه متابوليسم خودش را باال مي برد و بعد از مدتي اثر دارو را کم ميکند.

در مورد ژنتيک پلي مورفيسم استثناهايي وجود دارد مثال در يک جامعه ي ثابت مثل ايران بعضي از افراد ژني مثال با توارث اتوزومي مغلوب دارند که باعث تفاوت در متابوليسم دارو مي شود.مثال معروفش استري به نام سوکسيلين کولين است. اين دارو در يک شل کننده ي عضالني است و در بخش بيهوشي بيمارستان ازش استفاده مي شود. مدت اثر duration of action اين دارو حداکثر 2 الي 11 دقيقه است. دارويي ست که سريع اثر ميکند و سريع اثرش از بين مي رود. بعضي افراد آنزيم سوکسيلين کولين استراز پالسمايي ) = زودوکولين استراز = بوتيريل کولين استراز ( را ندارند و يا کم دارند. از آنجايي که اين آنزيم مسئول متابوليسم اين دارو است در صورت نبود يا فقدان فرد از حالت شلي عضالني بيرون نمي آيد.گاهي اوقات برخي افراد ممکن است حالت paralysis و يا فلجي نسبي بعد از تزريق اين دارو پيدا کنند.

داروي ايزونيازيد ، هيدراالزين و پروکاييناميد بايد استيله شده و دفع شوند. سرعت استيالسيون در جوامع مختلف متفاوت است. در بعضي از جوامع که slow acetylator هستند مثل اغلب امريکايي ها ميزان متابوليسم دارو در آن ها نسبت به ايراني ها کمتر است بنابراين دوز مصرفي شان نيز کمتر است.

در روند اکسيداسيون نيز گاهي اوقات ژنتيک پلي مورفيسم رخ ميدهد و آنزيم هايي که مسئول اکسيداسيون بعضي از داروها هستند ممکن است از نظر ژنتيکي متفاوت باشند. مثل داروي کلوپيدوگرل که يک داروي ضد انعقاد است ، داروي کومارين که از مشتقات وارفارين است، متفورمين که يک داروي ضد ديابت است و داروي دکسترومتورفان که يک داروي ضد سرفه است.گاهي اوقات ممکن است برخي افراد به طور ژنتيکي به اين داروها پاسخ ندهند.

تجويز داروهاي مختلف ممکن است موجب استفاده شود بحث enzyme induction و Interaction يا تداخل شود.اگر چند دارو به صورت همزمان enzyme inhibition ممکن است مطرح شود.

: enzyme induction يعني القاي آنزيم هاي کبدي توسط برخي داروها مثل فنيتوئين و فنوباربيتال. در اين صورت متابوليسم خود اين داروها و داروهايي که متابوليزه مي شوند تحت تاثير قرار ميگيرد. ممکن است همزمان با مصرف يک دارو مثل فنيتوئين از يک داروي ديگري هم استفاده شودکه متابوليسم داروي دوم را تحت تاثير قرار بدهند و بنابراين غلظت پالسمايي داروي دوم کم شود. در اين صورت مجبوريد دوز مصرفي دارو را باال ببريد.

بعضي داروها سيتوکروم P450 رو القا مي کنند مثل کاربامازپين) داروي ضد صرع( ، فنيتوئين ، ريفامپين ، الکل و سيگار. افرادي که سيگاري هستند الغر هستندزيرا مصرف مرتب سيگار آنزيم هاي کبدي را القا ميکندو در نتيجه متابوليسم بيشتر مي شود. اگر کسي Heavy Smoker باشد ممکن است دارويي که مصرف ميکند

با سرعت بيشتري تجزيه شود بنابراين غلظت پالسمايي نسبت به افراد طبيعي و نرمال ممکن است پايين تر باشد.

در مورد الکل هم همين اتفاق ميفتد. دوز مصرفي دارو در افرادي که به الکل اعتياد دارند هم بايد بيشتر باشد زيرا الکل هم القا کننده ي آنزيم هاي کبدي است بنابراين غلظت پالسمايي دارو را کم مي کند.

pharmacokinetic

: enzyme inhibition ممکن است بعضي داروها آنزيم هاي کبدي رو مهار کنند مثل سايميتيدين که معروفترين و اولين مهارکننده گيرنده هاي هيستامين است و يک داروي ضد اسيد معده است.وقتي کسي مرتبا سايميتيدين مصرف کند آنزيم هاي کبدي او مهار مي شوند و طبيعتا متابوليسم دارو ها در وي تحت تاثير قرار مي گيرند. به دليل همين مشکالت آريتيدين ، فارماتيدين و …… جاي آن را گرفتند.

مهارکننده ي گليکوپروتئين روده اي :گاهي اوقات بعضي از مهارکننده هاي گليکوپروتئين P )يک سري پروتئين حامل هستند که در سلول هاي مختلف وجود دارند از جمله دستگاه گوارش.

شما وقتي دارويي مصرف ميکنيد اين دارو وارد دستگاه گوارش شما مي شود. دارو مجددا به لومن بر ميگردد و در واقع موجب تعديل دوز مصرفي دارو مي شود . اما اگر شما از يک مهارکننده ي گليکوپروتئين استفاده کنيد عمال ميزان جذب دارو را باال مي بريد.

سايميتيدين ، آميودارون و فورانوکومارين ) موادي که در گريپ فروت هستند( اينها ميتوانند موجب مهار آنزيم هاي کبدي مي شوند. حتي داروي کتوکنازول که يک داروي ضد قارچ است . به خاطر همين يک عارضه يکي از side effect هايي که وجود دارد عمال به خاطر مهار انزيم هاي کبدي است و به خاطر همين امروزه کتوکنازول امروزه بيشتر به صورت موضعي براي درمان بيماري هاي قارچي استفاده مي شود. هم چنين داروي ريتوناوير که براي درمان ايدز استفاده مي شودهم مهارکننده ي شديد آنزيم هاي کبدي هستند. به جدول هم نگاه بيندازيد.

مثال سايميتيدين با اثر بر روي ايزوآنزيم هاي يک آ دو ميتواند متابوليسم استامينوفن و کلوزاپين را تحت تاثير قرار دهد. گليکوپروتئين P در سلول هاي مختلفي وجود دارد از جمله دستگاه گوارش.

سلول هاي سرطاني باعث رفالکس دارو به خارج از سلول يا محيط مي شود .يجورايي باعث تعديل دارو در محيط مي شود. بنابراين در سد خوني مغزي و سلول هاي سرطاني و دستگاه گوارش وجود دارد. اگر شما از مهارکننده هاي گليکوپروتئين P استفاده کنيد غلظت دارو در آن سلول زياد مي شود. براي مثال مهارکننده هاي گليکوپروتئين P مثل وراپاميل ، ميبفراديل و فورانوکومارين اينها موجب مهار اين پروتئين مي شوند و موجب افزايش غلظت پالسمايي دارو مي شوند. بنابراين وقتي اين داروها که به عنوان مهارکننده ي گليکوپروتئين p هستند را استفاده کنيم اين امر مي تواند تداخل داشته باشد با ديگوکسين ، سيکلوسپورين و ساکوايناوير . نکته : اگر گريپ فروت همراه با ديگوکسين استفاده شود به خاطر مهار گليکو پروتيين P موجب افزايش دوز ديگوکسين و موجب سميت آن مي شود.

متابوليسم سمي:

گاهي اوقات يک متابوليت ايجاد مي شود که سمي است مثال معروف اين قضيه استامينوفن است. استامينوفن در دوز معمولي هيچ اتفاقي براي بدن ايجاد نميکند . چون 52 درصد آن بعد از تجويز بدون اينکه از فاز اول رد شود مستقيم وارد فاز دوم متابوليسم کبدي مي شود و با اتصال به گلوکرونيک اسيد و سولفات دفع مي شود. 2 درصد استامينوفن در حالت طبيعي وارد فاز اول مي شود ، اکسيده شده و تبديل به يک متابوليت سمي به نام N-acetyl-p-benzoquinoneimine توسط آنزيم P450 بدن براي مقابله با اين مسئله گلوتاتيون را توليد ميکند . گلوتاتيون به NAPQ متصل مي شود و حالليت در آب آن را زياد ميکند و دفع مي شود. اگر به هر علتي متابوليت ناشي از استامينوفن زياد توليد شود و يا بدن نتواند به اندازه کافي گلوتاتيون توليد کند ، سطح NAPQ زياد مي شود و به سلول هاي کبدي حمله ميکند و موجب نکروز آنها مي شود.

اگر overdose با استامينوفن اتفاق بيفتد ، بدن نميتواند گلوتاتيون کافي توليد کند و در نتيجه مسموميت رخ مي دهد و سلول هاي کبدي از بين مي روند. در اين فرد بايد از آنتي دوت استامينوفن به نام N استيل سيستئين که احيا کننده ي گلوتاتيون است و سطح گلوتاتيون را باال مي برد و در نهايت موجب غير فعال شدن متابوليت سمي حاصل از استامينوفن مي شود ، بايد استفاده کرد. در افرادي که بيماري کبدي دارند چون سطح گلوکورونيک اسيد ، سولفات و گلوتايتون کم مي شود ، احتمال مسموميت با استامينوفن بيشتر است. بناابراين دوز مصرفي استامينوفن در افرادي که هپاتيت دارند و يا مشکالت کبدي دارند بايد کمتر باشد. از طرفي در افرادي که الکليسم هستند هم احتمال مسموميت با استامينوفن بيشتر است. چرا؟؟؟؟؟؟

چون الکل فعال کننده ي آنزيم هاي کبدي است و مقدار بيشتري استامينوفن ) بيش از 2 در صد(وارد فاز دو کبد مي شود و تحت اثر انزيم هاي P450 قرار ميگيرد و توليد متابوليت سمي ناشي از الکل زيادتر ميشود. و موجب مسموميت ميگردد. بنابراين دو گروه افراد در معرض بالقوه مسموميت با استامينوفن هستند:

-1 افراد الکليسم -2 افرادي که هپاتيت و يا ساير مشکالت کبدي را دارند.

نکته يک : حذف مترادف دفع نيست . حذف يعني ناپديد شدن فرم فعال دارو از جريان خون ، محل اثر و به طور کلي بدن . گاهي اوقات ممکن است دارو حذف شده باشد ولي دفع نشده باشد . براي داروهايي که متابوليزه نمي شوند حذف معادل دفع است.

دفع اغلب از طريق کليه انجام مي شود ولي خيلي از داروها هستند که از جاهاي مختلف دفع مي شوند. يکسري از طريق مجاري صفراوي وارد روده مي شوند و از طريق دستگاه گوارش دفع مي شوند . يک سري دارو ها از طريق ريه دفع مي شوند. دفع اصلي گاز هاي استنشاقي مثل هالوتان از طريق ريه است.

نکته دو: ناپديد شدن دارو از جريان خون يا پالسما مترادف با از بين رفتن اثر آن نيست. زيرا دارو وارد بافت هدف شده و به گيرنده اتصال پيدا کرده و سيستم Effector را فعال کرده است و اين اثر سيستم افکتور باقي مانده است. مثال معروفش : Phenoxybenzamine است که در درمان تومور فئوکروموسيتوما ) تومور آدرنال ( استفاده مي شود. ممکن است يک ساعت پس از تجويز دارو غلظت پالسمايي دارو خيلي پايين باشد ولي اثر دارو تا 44 ساعت باقي بماند.

انواع حذف : -1 درجه ي صفر -2 درجه ي يک

همه ي داروها به استثنا سه دارو از حذف درجه ي يک تبعيت مي کنند . الکل ، فنيتوئين و آسپيرين از حذف درجه صفر تبعيت ميکنند.

سوال: اگر دوز داروي تجويزي بيشتر باشد ، مقدار دفع بيشتر مي شود يا نه؟؟؟؟؟

جواب: در حذف درجه ي اول ميزان حذف متناسب با دوز تجويز شده است. حذف سه داروي مذکور ارتباط با ميزان دوز تجويز شده ندارد. به عبارت ديگر ظرفيت آنزيم هاي بدن براي حذف ثابت است مثال الکل .

ظرفيت بدن براي متابوليزه کردن الکل درهردوزي يکسان است و به خاطر همين است که مسموميت با الکل رخ ميدهد.چون اگرالکل از يک حدي زياد شود, چون ظرفيت متابوليسم بدن براي الکل ثابت است {حذف درجه صفر }در صورت overdose فرد دچار مسموميت با الکل ميشود.

 

جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره ۵۴۱۰۹۰۰۰ -۰۲۱ تماس حاصل فرمایید.

غلظت پالسمايي دارو، حذف elimination

اغلب داروها هرچه غلظت پالسمايي دارو بيشتر باشد، حذف elimination هم بيشتر مي شود

 

در مورد اغلب داروها هرچه غلظت پالسمايي دارو بيشتر باشد، حذف )elimination( هم بيشتر مي شود، در ابتداي تجويز دارو که غلظت پالسمايي آن بيشترين مقدار است )در نقطهي صفر منحني( بعد از گذر زمان ميزان elimination متغير است.

پس در ابتداي تزريق )intravascular( IV دارو، شيب منحني زياد است پس ميزان حذف بيشتر است و هرچه به انتها نزديک مي شويم و غلظت پالسمايي دارو کم مي شود، ميزان حذف هم کمتر مي شود.

اين منحني نشان مي دهد که:
? اغلب داروها از اين فرايند تبعيت مي کنند.
? فرايند حذف يک فرايند اشباع پذير نيست و هرچه دوز دارو بيشتر باشد ميزان حذف هم بيشتر است.

غلظت پالسمايي دارو

فرايند حذف درجهي صفر :)Zero Kinetic Order(

تعريف: حذف دارو با يک ضريب ثابت اتفاق مي افتد.

مثال: اگر در زمان تجويز دارو، ميزان حذف 5.2 واحد در ساعت بوده، بعد از گذشت 2 ساعت هم همان 5.2 است، يعني ظرفيت elimination دارو ثابت است.

برخالف دفعهي قبل که در ابتدا مثالً 2 واحد در ساعت بود و بعد از مدتي 5.2 واحد در ساعت و بعد 5.52 واحد.

غلظت دارو

بنابراين؛ در حذف درجهي يک فرايند حذف اشباع پذير است. )برخالف حذف درجه صفر(.

اصطالحاً ميگويند ظرفيت حذف دارو براي سه داروي؛ )5الکل))5 )ethanol فنيتوئين))3 )phenytoin آسپيرين))aspirin اشباع پذير است و اگر دوزشان باال برود امکان مسموميت وجود دارد.

تفاوت اين سه دارو:

براي الکل در همهي غلظت هاي پالسمايي، اين مورد صادق است ولي براي فنيتوئين و آسپيرين در دوز معمول و متعارف از حذف درجهي يک ولي در دوز باال از حذف درجهي صفر تبعيت ميکنند.

حجم توزيع يا حجم ظاهري توزيع :)Apparent Volume of Distribution()Vd( به اين معنيست که وقتي دارويي تجويز ميکنيم در چه حجمي از بدن توزيع ميشود و به چه قسمتهايي ميرود. گاهي اوقات دارو بعد از تجويز فقط محدود به پالسماست، مثل وارفارين که قرار نيست جايي برود )محل اثر وارفارين: محدود به پالسما، عمل: ضد انعقاد خون(. ولي گاهي اوقات داروهايي که ما تجويز مي کنيم همانند آنتيبيوتيک ها )پنيسيلين( ، حجم توزيع بسيار زيادي دارند )در قسمتهاي مختلف بدن توزيع مي شوند(، پس؛ حجم توزيع داروهاي مختلف در بدن متفاوت است.

حجم فيزيکي :)Physical Volume(

يعني که هرکدام از قسمتهاي بدن چه حجم فيزيکياي دارند.

مثالً: پالسما …0 يا %0 حجم فيزيکي بدن

خون …0 يا 0% حجم فيزيکي بدن

غلظت پالسمايي

مثالً: اگر براي يک فرد 0. کيلويي در نظر بگيريم، 2 و خوردهاي به ليتر مي شود!

ولي براي تجويز دارو نميتوان از آن استفاده کرد زيرا دارو به صورت general در بدن پخش ميشود، پس بايد از Vd استفاده کنيم.

فرمول :Vd

مقدار دارو در بدن

غلظت پالسمايي دارو

برداشت از اين اصطالح :Vd

Vd =

اگر ما دارويي تجويز کنيم و بعد غلظت پالسمايياش خيلي خيلي کم شود، يعني حجم توزيع دارو خيلي زياد شده و برعکس.

اگر دارويي که تجويز کرديماغلب در پالسما باشد يعني حجم توزيعش تقريباً نزديک پالسما يا خون است.

مثال:

? اگر کُمپارتمان خون و extra vascular را در نظر بگيريم و 5. واحد دارو تجويز کنيم 5 تا در خون و 50 تا در بقيهي قسمتهاي مختلف بدن، Vd مي شود 5./5=5. يعني دارو به اندازهي 5. ليتر توانسته در بدن جابهجا يا توزيع شود.

? اگر 5.. واحد دارو تجويز کنيم و غلظت پالسمايي آن يکباره خيلي کم شود و غلظت خارج پالسمايي آن خيلي زياد بشود يعني برعکس 5 تا در پالسما و 520 تا در قسمتهاي مختلف پخش شود،

5../5=5.. يعني دارو به اندازهي 5.. ليتر در بدن توزيع شده و به همين دليل به آن حجم ظاهري توزيع ميگوييم چون ما برآورد کرديم.

غلظت پالسمايي دارو

:Clearance

يعني سرعت پاکسازي و حذف دارو از بدن يا .Rate of Elimination سرعت حذف دارو از بدن غلظت پالسمايي دارو clearance براي داروهايي که از حذف درجهي يک پيروي ميکنند )first order kinetic( ثابت است. اگر غلظت دارو زياد باشد، clearance هم متناسب Clearance = با آن زياد است و اگر غلظت دارو کم باشد clearance هم کم است، يعني در واقع با يک rate ثابت دارو از بدن حذف ميشود ولي در مورد داروهايي که zero order kinetic هستند clearance ثابت نيست و ميتواند به مسموميت منجر شود.

پالسماي دارو

clearance تحت تأثير عوامل مختلفي مثل دارو، جريان خون و شرايط عضو حذف کننده قرار ميگيرد، مثالً اگر فردي بيماري کليوي داشته باشد طبيعتاً clearance تحت تأثير قرار ميگيرد پس قاعدتاً براي افرادي که renal disease دارند يا chronic kidney disease يا pyelonephritis يا nephritis قاعدتاً دوز تجويزي ما بايد نسبت به فرد نرمال کمتر باشد.

ما براي اينکه برآورد کنيم clearance يا performance کليه چه قدر است بايد glomerular( GFR )filtration rate ها را بسنجيم و براي آن تست کراتينين الزم است.

اگر کراتينين در range نرمال بود که دارو را به صورت نرمال تجويز مي کنيم ولي چنانچه کراتينين فرد نسبت به نرمال پايين تر بود يعني clearance آن پايين تر است يعني GFR آن کمتر است و سرعت حذف دارو کمتر است و بنابراين بايد دوز دارو را پايين بياوريم.

پاکسازي فقط از طريق کليه نيست گاهي اوقات داروها از روشهاي مختلف clearanceشان و پاکسازيشان از بدن اتفاق ميافتد، مثالً clearance کليوي و clearance کبدي دارد و clearance ديگر ارگانها و clearance سيستميک آن ميشود مجموع clearanceهاي مناطق مختلف بدن.

غلظت دارو چیست

نيمه عمر ) t1/2|Half-life(

نيمه عمر يعني مدت زماني که نياز است تا غلظت پالسمايي دارو به نصف برسد، مثالً ما دوز دارو را تحويز ميکنيم و در زمان 0 شده 2. ميليگرم و در زمان 0 شده 52 پس . t1/2 = 8-4 = 4
0.693 × Vd
lC t1/2 =

..623را حدوداً 0 مي گيريم.

پس t1/2 هم تحت تأثير Vd است و هم .clearance

نيمه عمر براي داروهايي که first order kinetic هستند ثابت است يعني با يک range ثابت اون دارو از بدن حذف مي شود.

*به نظر شما چند نيمه عمر نياز است تا يک دارو کامالً )مؤثر( از بدن حذف شود؟

وقتي يک نيمه عمر از زمان ورود دارو ميگذرد يعني %2. غلظت پالسمايي دارو کم ميشود )افت ميکند(، نيمه عمر بعدي %02 نيمه عمر بعد…، %00 و بعدي مياد روي 2%. يعني دقيقاً 2 نيمه عمر که بگذرد، دارو به صورت مؤثر حذف مي شود.

اگر دارو را به شکل infusion تزريق کنيم3-0 نيمه عمر طول ميکشد تا دارو به يک وضعيت پايدار يا غلظت پالسمايي پايدار برسد که ما به آن غلظت پالسمايي پايدار يا همان steady rate مي گوييم. در نظر بگيريد که بعد از تجويز اوليهي دارو )اولين دوز( اگر نيمه عمر دارو را 5.2 ساعت در نظر بگيريم بعد از گذشت يک نيمه عمر به 2%. ِ steady rate مي رسد.

نيمه عمر دوم %02 است يعني 3 تا 0 نيمه عمر بايد بگذرد که مقدار دارو به يک وضعيت پايدار براي يک بيمار برسد. مثالً اگر دارويي نيمه عمرش 0ساعت باشد و تزريق شود مثالً بعد از اينکه از طريق سرم اين دارو را دريافت کرد بعد از گذشت 55 ساعت اين دارو به يک وضعيت پايدار مي رسد که اثر خودش را اعمال ميکند. براي اينکه دارو هم دفع بشود در واقع همين پروسه را با همين 3-0 نيمه عمر طي ميکند که از بدن دفع شود.

در مورد آيتم آخر که گفتيم 2 نيمه عمر بايد بگذرد که دارو از بدن حذف شود، شما در نظر بگيريد که فردي دارو مصرف کرده و وقتي مي خواهيم ببينيم که واقعا دارو از بدن حذف شده يا نه بايد نيمه عمر اين دارو را نگاه کنيم، مثال اگر نيمه عمر دارو 0ساعت باشد و ديروز اين دارو به بيمار داده شده قاعدتاً بايد 2-0

ساعت بگذرد که اين دارو کامل از بدن حذف شود و از اين مورد در مباحث سميت و غيره استفاده مي شود يا اينکه در بحث جرائم و پزشک قانوني و …

ما وقتي دارو را تجويز مي کنيم هدفمان اين است که برسيم به يک دوز درماني )therapeutic dose(، نه انقدر کم باشد که کمتر از حداقل ميزان غلظت مؤثر ) minimum )effective concentration باشد و نه انقدر زياد باشد که از حداقل غلظت سمي )minimum toxic concentration( بيشتر شود. ما بايد دارو را در يک بازه نگه داريم که به آن مي گوييم therapeutic window يا پنجرهي درماني.

براي رسيدن به اين دوزدرماني معموالً داروها را در دو مرحله تجويز مي کنيم در مرحله شروع، دارو را با دوز بارگذاري )loading dose( تجويز مي کنيم،مثالً براي anti-biotic therapy در بيمارستان بصورت IV يک دوز بارگذاري مي زنيم که فضاهايي که بايد توزيع شود پخششود و اين دوز قاعدتاً دوز بااليي است و volume of distribution را تحت تأثر قرار بدهد و غلظت پالسمايي هم به يک حد متعادل برسد و يک تعادلي بين پالسما و بافتهاي اطراف ايجاد شود و بعد از آن بايد دوز نگهدارنده )maintenance dose( بدهيم. پس دو دوز داريم؛ )5دوز بارگذاري )5دوز نگهدارنده معموالً دوز نگهدارنده را براي اين استفاده مي کنند که دارو را در therapeutic window يا therapeutic level نگه دارند.

فرمول loading dose چگونه محاسبه مي شود؟

loading dose تحت تأثير VD است. هرچه قدر توزيع دارو بيشتر باشد قاعدتاً شما نياز داريد که loading dose باالتر باشد بنابراين:
غلظت پالسمايي مورد نياز دارو Vd ×

زيست فراهمي

Loading Dose =

اگر حجم توزيع دارو زياد باشد قاعدتاً ما نياز داريم به loading dose باال پس بنابراين دوز ما هم باالتر مي رود ولي بايد سعي کنيم loading dose را آهسته استفاده کنيم که باعث ايجاد مسموميت نشود.

يادمان باشد که loading dose تحت تأثير clearance نيست و تحت تأثير volume of distribution است و ما ميخواهيم فضاها را پر کنيم. برعکس maintenance dose ديگر تحت تأثير volume of distribution نيست، چون volume of distribution را loading dose پر کرده است، بنابراين:
غلظت پالسمايي مطلوب clearance ×

فراهم زستي

Maintenance Dose =

براي اينکه به يک maintenance dose مناسب برسيم يا بايد داروها را با دوز باال و فاصلهي زيادتر تجويز کنيم يا بايد دوز دارو را بياوريم پايين و فاصلهي تجويز را کم کنيممعموالً. براي داروهايي که toxic هستند و احتمال مسمويت وجود دارد بايد دوز را پايين بياوريم و فاصله تجويز را کم کنيم.

وقتي ما يک دارو را به صورت خوراکي مصرف ميکنيم و اين دارو جذب ميشود به يک غلظت پالسمايي ميرسد، بايد طوري دارو را تجويز کنيم که پيک غلظت پالسمايي دارو به محدودهي toxic وارد نشود.

يک نکته وجود دارد و آن اين است که وقتي ما چند دوز از دارو را مصرف ميکنيم مثالً در first dose داروي شما به يک غلظت پالسمايي ميرسد و بعد کاهش پيدا ميکند ولي زماني که دوز بعدي را استفاده ميکنيم اين مقدار صفر نميشود چون به هر حال يک غلظتي در پالسما وجود دارد، دوز بعدي از همينجا شروع ميشود سپس باال ميرود و در نهايت کاهش پيدا ميکند. بعد از 2 نيمه عمر 2 بار که دارو را تجويز کرديم به يک وضعيتي ميرسيم که به آن steady rate ميگويند يعني از يک غلظت پالسمايي دارو ديگر پايينتر نميآيد و قاعدتاً بعد از تجويز مطلوب هم از يک غلظت پالسمايي باالتر نميرود، به اين وضعيت هم ميگويند .steady rate نکتهاي که وجود دارد اين است که بايد حتماً نگاهمان به minimum effective concentration و minimum toxic concentration باشد و دارو را در اين بازه نگه داريم.

قبالً گفتيم که حذف و دفع دارو تحت تأثير عوامل مختلف قرار ميگيرد، وقتي فردي بيماري کبدي و کليوي دارد هر سه دارو تحت تأثير قرار ميگيرد و بايد حواسمان به دوز دارو باشد و آن را تعديل کنيم، حتي بايد حواسمان به فيزيولوژي و سن فرد هم باشد. شما نميتوانيد همان دوزي که به افراد نابالغ ميدهيد به افراد بزرگسال هم بدهيد زيرا سرعت متابوليسم، حذف و … آن ها متفاوت است! و کمتر است و نياز دارد به تعديل دوز.

ما وقتي ميخواهيم فرايند حذف را بررسي کنيم چارهاي نداريم جز اينکه يک نگاهي به GFR داشته باشيم! )چون فرايند elimination در کليه اتفاق ميافتد(.

براي به دست آوردن GFR بايد clearance )سرعت پاکسازي( کراتينين را اندازهگيري کنيم. براي اينکه بفهميم بيمار ميتواند اين دارو را به اندازهي کافي دفع کند )به اندازهي فرد نرمال( clearanceِ کراتينين را اندازه ميگيرند.
حجم ادرار × غلظت کراتينين ادرار = کراتينينClearance

غلظت کراتينين پالسما

اگر به اندازهي نرمال بود ميتوانند دارو را به اندازهي نرمال به اين فرد تجويز کنند و اگر اندازهش کم باشد بايد دوز را پايين بياوريم و بايد دوز را تعديل کنيم. به اين روش )براي افراد دچار نفريت، پيلونفريت، )chronic kidney disease
× average dose کراتينين بيمار= Cl دوز اصالح شده

کراتينين نرمالCl

Normal creatinine clearance: (100 mL/min, or 6 L/h)

پس با اين فرمول اگر clearance بيمار کمتر از clearance نرمال باشد، دوز دارو بايد کمتر باشد. براي مثال: اگر clearance يک دارويي %2. توسط کليه بود و %2. توسط کبد بود و دوز يک دارو براي فرد 5.. ميليگرم بود و Cl = 5. ml/minبيمار باشد، دوز تجويزي ما چه قدر است؟

از کل اين مقدار ميزاني که توسط کبد پاکسازي ميشود، مشکلي ندارد و مثل حالت نرمال است. = 5..

5../5
100 × 20100 = 20mg / 100+20=120mg

البته ما بايد خودمان clearance کراتينين را اندازه ميگرفتيم که در آن صورت به کراتينين در ادرار و پالسما نياز بود.

يک روش ديگر هم براي ارزيابي clearance کراتينين وجود دارد و اسم آن معادلهي Cockcroft-Gault است. در اينجا فقط به clearance پالسما نياز داريم:
( ) وزن بدن × (سن (140 ? = کراتينين

غلظت کراتينين پالسما 72 ×

اگر فرد خانم باشد يک ضريب ..02 هم ميخورد.

خيليها ميگويند که Clکراتينين جوابگوي خوبي براي GFR نيست.

براي همين معادلهي )Modification of Diet in Renal Disease( MDRD وجود دارد، در اين معادله براي رسيدن به GFR نيازي به Clکراتينيننيست و مستقيماً GFR را اندازه ميگيرد.

اگر GFR فرد کمتر باشد از حالت نرمال دوز دارو را بايد تعديل کرد.

داروهاي مؤثر بر سيستم ANS

اعصاب

CNS

مغز و نخاع

SNS )سوماتيک(

ANS PNS
:ANS System شامل دو سري از اعصاب است؛ ?اعصاب حسي )آوران()محيط به مغز(
?اعصاب حرکتي )موتور()وابران( که signal را از CNS به قسمتهاي مختلف ميبرند.

)5 پاراسمپاتيک )cholinergic(

بخشِ

حرکتيِ :cholinergic اعصابي که از انتهاي عصب دوم آنها استيلکولين آزاد ميشود.

SNA )5 سمپاتيک

:adrenergic اعصابي که از انتهاي آنها آدرنالين )نوراپينفرين( آزاد

ميشود.

enteric nerve system )3

اعصاب ANS در واقع دو عصب هستند، عصب پيش سيناپسي و پس سيناپسي که يک جايي باهم link برقرار ميکنند )سيناپس(.

از انتهاي عصب پيش سيناپسي مادهاي آزاد ميشود )نوروترانسميتر( که باعث اثر بر عصب پس سيناپسي ميشود که در اغلب موارد نوروترانسميتر Ach است.

 

جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره ۵۴۱۰۹۰۰۰ -۰۲۱ تماس حاصل فرمایید.